یک عاشقانه آرام، رمانی نوشته نادر ابراهیمی است که توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.
خلاصه رمان یک عاشقانه آرام
رمان یک عاشقانه آرام یکی از بهترین رمانهای ژانر عاشقانه ایرانی است که به دلیل استقبال مخاطبان بارها تجدید چاپ شده است.
قرار است در این داستان و از بین گفتگوهای جذاب رد و بدل شده بین زوجی که شخصیتهای اصلی رمان اند غرق در جملات تاثیری گذاری در جهانی عاشقانه شویم. کتاب یک عاشقانه آرام سرشار از این دست جملات و دیالوگهای تاثیرگذار است.
قصه اصلی روایتی از زندگی گیله مردی معلم است که در هنگامهی انقلاب ۵۷ و در میانهی مبارزه با حکومت شاه، به زندان میافتد و ایام سختی را پشتسر میگذرد. او در سفری که به آذربایجان دارد دلباخته دختری به نام عسل میشود؛ و این رمان در ادامه ما را با مراحل شکل گیری زندگی مشترک این دو و مصائب آن همراه میکند…
نادر ابراهیمی در این اثر نشان میدهد که دشمن شماره یک عشق، عادت کردن است؛ و در صورتی که آن همه احساس شورانگیز و عاشقانه تبدیل به عادت شود روند فروپاشی این عشق آغاز میشود و همه چیز رنگ و بوی کهنگی میگیرد.
درباره نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی جزء عده محدود نویسندگان ایرانی است که در تمام عرصههای سینما، تئاتر و ادبیات و رمان نویسی شناخته شده و چهره است.
نادر ابراهیمی در سال 1315 در تهران به دنیا آمد و پس از طی کردن دوره تحصیلات دبیرستان برای ادامه تحصیل در دانشگاه رشته حقوق را انتخاب کرد که البته آن را نیمه کاره رها کرده و دوره لیسانس را در رشته زبان انگلیسی به اتمام رساند.
معروف است که او در کارها و فعالیتهای مختلفی مشغول بوده، مشاغلی مثل : حسابداری، مکانیکی، کارگری، نقاشی و … که در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» با جزئیات تمام آنها را شرح میدهد. در واقع این دو اثر خودزندگینامهای از این نویسنده بزرگ است که بر محوریت شغل نوشته شده است.
نادر ابراهیمی سرانجام در سال 1387 پس از سالها مبارزه با تومور چشم از دنیا فروبست.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
عاشق، یاغیست؛ امّا یاغیانِ بزرگ، اصولی دارند.
زیبایی یاغیگری، فقط در حفظ همان اصول است.
عاشق، جدّیست؛ امّا عبوس نیست.
عسل، بیخود از خویش، با صدای بلندِ شتابان گفت: اینطور نمیشود. اصلاً نمیشود. از سفر بلند رؤیا آمدهای. خوب است. عالیست. شدنی، امّا، نیست. هر هفته و در تمام هفتههای عمر خود را تکرارکردن حتّی به زیباترین صورت ممکن زندگیمان را مملو از کسالتی مرگبار خواهدکرد، و ما را «خسته از بیرنگی تکرار». چارچوب. هر قدر چارچوبی که به کار میبری بزرگ باشد به خیال خودت برای وسعت میدان عمل بوم بودنمان را سختتر و بیرحمانهتر به صلیب میکشد از چار سو. این، خویشتن را با بهترین دار دنیا بهدارآویختن است. خویشتن را به داری آهنین و استوار آویختن.
عسل، سرریز میکند؛ امّا نه به سنگینی و کندی عسل.
تو یکسال، شبوروز، در آن اُتاقک محقّر درهمریخته نشستی و نوشتی یک سال. یک برنامهی مدرسهیی تمامعیار غمانگیز: انشا، املا، ریاضیات، ورزش؛ انشا، املا، ریاضیات، ورزش؛ انشا، املا…
بهالتماس میگویم: عسل! عسل! مجبورت که نکردهام. چرا اینطور هراسان شدهیی؟ میخکوبیات که نکردهام. تو، مثل همیشه، کاملاً آزادی. این تقدیر نیست که نتوانی از آن سرپیچی کنی. من سرنوشت نساختم، برنامه نوشتم… من… من…
صدای آرام گریهام برخاست. همهی این جانکندنهای ذهن و عین، فقط بهخاطر آن محبوب آذری من بود. زن گفتهبود: زندگیمان در بینظمی غریبی غرق شدهاست. در یکنواختی پیری که بوی نا میدهد. در چرکابهی ارواح بلاتکلیف. تو میگفتی: «عادت، یعنی دورشدن از انسانیت، از تفکّر خلّاق». مگر نه؟ حال، نگاهکُن! موجها ما را به اینسو و آنسو میاندازند و زمانی هم بر ماسههای ساحلی خواهندانداخت: ماهیهای مسمومشدهی مرده. لَزج. گندیده. ما حتّی خوبترین کارهایمان را بهعادت میکنیم…
مگذار که عشق ، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود ! مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود ! عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن.
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق. چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟ عشق، تن به فراموشی نمی سپارد، مگر یک بار برای همیشه. جام بلور، تنها یک بار می شکند . می توان شکسته اش را، تکه هایش را، نگه داشت. اما شکسته های جام، آن تکه های تیز برنده، دیگر جام نیست .
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه می شود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز. بهانه ها جای حس عاشقانه را خوب می گیرند…
یک عاشقانه ی آرام
بریده هایی از یک عاشقانه آرام
هیچ چیز همچون اراده به پرواز،پریدن را آسان نمیکند.
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه، به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنیی ست که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن. تازگی، ذات عشق است، و طراوت، بافت عشق. چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟وقتی زندگی مان را به یک حفره ی سیاه بسیار گود تبدیل کردیم نباید انتظار داشته باشیم که در ته این حفره، عشق، مشغول پایکوبی و شادمانی باشد.
عاشق شدن مسأله ای نیست، عاشق ماندن مسأله ی ماست. بقای عشق، نه بروز عشق.
مرگ مسأله ای نیست. اگر به درستی زندگی کرده باشی.
زمان، بدون اراده، بدون هدف، بدون آرزو، بدون تازگی، بدون دگرگونی های نا منتظر، یک پیکره ی سنگی بیش نیست.
فیلم یک عاشقانه آرام
رمانها و ادبیات به دلیل فراهم کردن چهارچوب مناسب برای فیلمنامه، همیشه پیوند خوبی با سینما داشته اند و منبع الهام بسیاری از فیلم ها بوده اند اما تاکنون از روی رمان یک عاشقانه آرام اقتباس سینمایی شناخته شده ای ساخته نشده است.
خرید کتاب یک عاشقانه آرام
یک عاشقانه آرام یکی از پرمخاطبترین و خواندنیترین رمانهای ایرانی است. به همین منظور نسخههای مختلفی اعم از: چاپی، الکترونیکی و صوتی از این رمان موجود است؛ و شما میتوانید به دلخواه خودتان نسخه چاپی یا الکترونیکی این کتاب را از مجموعه فراکتاب تهیه کنید.
کتاب صوتی یک عاشقانه آرام
نسخه صوتی این کتاب در فراکتاب عرضه نشده است.