شهید ابراهیم هادی، شهیدی که هنوز پیکرش در کربلای فکه گمنام باقی مانده است. این شهید گرانقدر الگوی مناسبی برای جوانان می باشد، چرا که در عین شور و شوق جوانی، بسیار متین و باخدا بوده است. در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) یادبودی است که خیلیها با دیدن عکس صاحب آن و عنوان «شهید گمنام» که روی سنگ مزار نوشته شده، میروند و زائر شهید مفقودالاثر «ابراهیم هادی» میشوند؛ شهیدی که برای بچههای جنوب شرق تهران و کسانی که اهل دل هستند، خیلی عزیز است البتهزندگی نامه شهید ابراهیم هادی برای جوانهایی که کتاب «سلام بر ابراهیم» را خواندند، حال و هوای دیگری دارد.
شهید ابراهیم هادی، یکی از شهدای برجسته و مؤثر دفاع مقدس ایران است که با اعمال خیرخواهانهای که انجام داد و تحولات اجتماعی عظیمی که رقم زد، نامش برای همیشه در تاریخ این مرزوبوم جاودانه شد. ایشان نمونهای از ایثار، فداکاری و جوانمردی بود که در طول دوران زندگیاش، نه تنها به دفاع از میهن پرداخت، بلکه با کارهای خیرخواهانهی خود، تأثیرات عمیقی بر جامعه گذاشت.
خواندن خاطرات این شهید گمنام که در کتابی با عنوان «سلام بر ابراهیم 1» چاپ شده است، بسیاری را بهطور معجزهآسایی متحول کرده است. این کتاب، جلد نخست از زندگینامهی شهید ابراهیم هادی است. گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی نیز، در سال 1386 و به دنبال تألیف و انتشار کتاب “سلام بر ابراهیم” آغاز به کار کرد. کتابهایی از جمله “سلام بر ابراهیم 2″، “خدای خوب ابراهیم” و “راز کانال کمیل” از این ناشر در باب شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده است. کتاب “یاران هادی” اثر تازهای دربارهی شهید ابراهیم هادی است که به بیان گوشهای از عنایات و کرامات این شهید بزرگوار پرداخته است.
کتاب رایگان سلام بر ابراهیم
سلام بر ابراهیم (جلد اول)
زندگی نامه شهید ابراهیم هادی
شهید ابراهیم هادی اول اردیبهشت 1336 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان متولد شد. وی فرزند چهارم یک خانوادهی هشت نفره بود. با این حال، پدرش مشهدی محمدحسین علاقهی خاصی به او داشت. وی نیز منزلت و جایگاه پدر را به درستی شناخته بود. پدری که توانسته بود از راه بقالی، زندگی فرزندانش را تأمین و آنها را به بهترین نحو ممکن تربیت کند. زمانی که ابراهیم به سن نوجوانی رسید، پدرش از دنیا رفت و درست از همانجا بود که زندگی را همانند مردان بزرگ، پیش برد.
ابراهیم که طعم تلخ یتیمی را چشیده بود، دوران دبستان را در مدرسه طالقانی و مقطع دبیرستان را در مدارس ابوریحان و کریم خان به پایان رساند. سال 1355 موفق به اخذ مدرک دیپلم ادبی شد. از همان سالهای پایانی دبیرستان، مطالعات غیر درسی را نیز آغاز کرد. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استاد بزرگی همچون علامه محمدتقی جعفری، در رشد شخصیتی و زندگی شهید ابراهیم هادی نقش مؤثری داشت. همچنین وی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی هم، شجاعتهای زیادی از خود نشان داد.
دوران جوانی
همزمان با تحصیل علم، به کار در بازار تهران مشغول شد. بعد از انقلاب اسلامی هم در سازمان تربیت بدنی مشغول به کار و پس از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. وی همچون معلمی دلسوز و فداکار، در تربیت فرزندان این سرزمین همت گماشت.
شهید ابراهیم هادی اهل ورزش بود. نخستین بار با ورزش پهلوانی یعنی همان ورزش باستانی شروع کرد. با این حال، در کشتی و والیبال هم نظیر نداشت. هیچگاه در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه به جنگیدن ادامه داد. مردانگی او را میتوان در ارتفاعات سر به فلک کشیدهی “بازی دراز” و “گیلانغرب” تا دشتهای سوزان جنوب مشاهده کرد. انتقال مجروحان و شهدا از منطقه به عقب جبهه یکی از کارهای شهید ابراهیم هادی به شمار میرفت. گاهی پیکرهای مطهر شهدا در ارتفاعات “بازی دراز” بر شانههای ابراهیم مینشست تا بهدست خانوادههایشان برسد. رشادتها و حماسههای او در این مناطق، هنوز در ذهن یاران قدیماش در جنگ زنده است.
شهید ابراهیم هادی در دوران زندگیاش به انجام کارهای خیر زیادی پرداخت که جملهگی با تأثیرات عمیقی بر جامعه همراه بودهاند. از جمله فعالیتهای خیرخواهانهی ایشان میتوان به حمایت از کودکان یتیم، کمک به خانوادههای نیازمند و برگزاری مراسمات مذهبی و فرهنگی در راستای ارتقای سطح آگاهی جامعه اشاره کرد. وی همواره در تلاش بود تا زندگی بهتری برای افراد جامعه فراهم کند و آنان را به سمت و سوی ارزشهای اخلاقی و انسانی سوق دهد.
دفاع مقدس
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ابراهیم هادی به عنوان یکی از مدافعان میهنمان به جبهههای نبرد شتافت. وی با شجاعت و دلاوریهای خود در میدان نبرد، نقش بهسزایی در پیروزیهای نظامی ایران داشت. با این حال، مهمتر از همه این بود که وی با اخلاق و منش انسانی والای خود در جبههها، به همرزمانش درس جوانمردی و ایثار را آموخت.
شهید ابراهیم هادی در عملیاتی تحت عنوان عملیات والفجر مقدماتی مفقود شد. او به همراه بچههای گردان حنظله و کمیل، به مدت پنج روز در کانالهای فکه مقاومت کرد، اما هچگاه تسلیم نشد. سرانجام ایشان در 22 بهمن سال 1361 پس از فرستان همرزمانش به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید. ابراهیم همیشه از خدا تقاضا داشت گمنام شود؛ چرا که یکی از صفات یاران خدا، گمنامی است. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور. مزار یادبود این قهرمان شهید در قطعهی ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران است.
ویژگیهای شخصیتی شهید ابراهیم هادی
شهید ابراهیم هادی از همان دوران کودکی، با ویژگیهای اخلاقی برجستهای همچون مهربانی، صداقت و کمک به دیگران شناخته میشد. مجموع این خصایل در دوران کودکی و نوجوانی وی به اوج خود رسید و از او فردی ساخت که در همه حال به فکر دیگران بود و تلاش میکرد مشکلات آنان را حل کند. ابراهیم هادی در دوران حیات خود، از تمام خصوصیات یک جوان برومند برای معروف شدن برخوردار بود.
او یک کشتیگیر حرفهای بود، اما مسابقهی فینال را به میل باطنی خود باخت؟! او در والیبال هم بسیار حرفهای بود، به طوری که ناباورانه با چند تن از ورزشکاران حرفهای بازی کرد و برنده شد. ابراهیم هادی با توجه به اینکه ورزشکار بود، بسیار خوشتیپ و ورزیده بود، اما زمانی که متوجه شد این ظاهر سبب جلب توجه نامحرمان میشود، ظاهرش را تغییر داد. ابراهیم در بازار باربری میکرد بدون آنکه نیاز داشته باشد، تا به این طریق با هوای نفس خود مبارزه کند و غرور سبب منحرف شدن او از مسیر درست و راست نشود.
یکی دیگر از ویژگیهای ابراهیم، سرباز مخلص وطن و اسلام بودن است؛ به طوری که حتی در کوچکترین کارها هم رضایت خدا را مد نظر داشت و برای رضای پروردگار قدم بر میداشت. او معتقد بود که حتی اگر ورزش کردن، به قصد رضایت خداوند باشد، عبادت محسوب میشود. شهید ابراهیم هادی در دوران دفاع مقدس بهعنوان یک نیروی ساده فعالیت کرد و دوست داشت که گمنام شهید شود. این گمنامی در زمان حیات، بعد از شهادت نیز تا مدتها ادامه داشت. تا ابتدای دهه نود شمسی!
خواهر شهید ابراهیم هادی میگوید: امروز اگر میگویند ابراهیم مطرح شده است این دست ما نیست، زیرا اگر کار برای رضای خدا باشد، خدا انسان را ارج نهاده و عزت میبخشد.
در یکی از خاطرات در مورد ایشان نقل شده است: «ابراهیم در همان ایام پایانی دبستان کاری کرد که پدرش عصبانی شد و گفت که ابراهیم از خانه بیرون برو و تا شب هم برنگرد. ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همهی خانواده ناراحت بودند که او برای ناهار چهکار کرده است ولی روی حرف پدر، حرف نمیزدند. ابراهیم شب برگشت و با ادب به همگی سلام کرد. از او پرسیدند ناهار چهکار کردی؟ پدر با اینکه هنوز از ابراهیم ناراحت بود، ولی منتظر جوابش بود.
شهید ابراهیم هادی خیلی آهسته گفت که داخل کوچه راه میرفتم، یک پیرزن را دیدم که کلی وسایل خریده و نمیدانست چهکار کند و چطور به خانه برود. من به او کمک کردم و وسایلش را تا منزلش بردم. پیرزن هم کلی از من تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد. نمیخواستم قبول کنم، ولی خیلی اصرار کرد. من هم مطمئن بودم این پول حلال است زیرا برایش زحمت کشیده بودم. ظهر با همان پول، نان خریدم و خوردم».
ابراهیم هادی کیست؟
شهید ابراهیم هادی پهلوان بزرگی بود؛ کشتیگیر بود و بااخلاص و باتقوا. او در مسابقات ورزشی، پوریای ولی زمانهی خود بود و در جنگ تحمیلی نیز قهرمانانه و پهلوانانه جنگید و در برابر دشمن مقاومت کرد. وی، در زندگی و جبههی جنگ نیز تاکنون دست بسیاری از نیازمندان را گرفته و بسیاری را نجات و در مسیر رشد و تعالی و رستگاری قرار داده است.
یکی از بزرگترین دستاوردهای شهید ابراهیم هادی، تحولات فرهنگی و اجتماعی بود که به واسطهی اعمال و رفتار او در جامعه به وقوع پیوست. ابراهیم هادی با ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری، بسیاری از جوانان را به سوی این ارزشها سوق داد و نقش مهمی در ارتقای روحیهی مقاومت ملی و تقویت همبستگی ملی ایفا کرد.
زندگی شهید ابراهیم هادی و اعمال او نشاندهندهی قدرت تأثیرگذاری یک شخص بر تمامی آحاد جامعه است. وی با کارهای خیرخواهانهای که انجام و تحولات اجتماعی که رقم زد، نشان داد که چگونه میتوان با ایمان، اراده و تلاش مستمر، به جامعه خدمت کرد و در راه ارتقای سطح زندگی مردم دست از تلاش بر نداشت. یاد و خاطرهی این شهید بزرگوار، همواره در جان و دل مردم ایران جاودانه است و از او به عنوان الگویی برتر از ایثار و انسانیت در تاریخ این سرزمین یاد خواهد شد.
خلاصه زندگینامه شهید ابراهیم هادی
شهید ابراهیم هادی از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبههی گیلانغرب و ستارهی ورزش کشتی کشورمان است. او در اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان در تهران دیده به جهان گشود. در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید و از آن به بعد همچون مردان بزرگ در زندگی را پیش برد. ابراهیم هادی دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریمخان گذراند. او در سال 1355 توانست مدرک دیپلم ادبی خود را دریافت کند و حضور در هیأت و شاگردی علامه محمدتقی جعفری تأثیر بهسزایی در رشد شخصیت معنوی ابراهیم هادی داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار معلمی شد. شهید ابراهیم هادی ورزشکار بود و در ورزشهای کشتی و والیبال مهارت داشت. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازیدراز و گیلانغرب تا دشتهای سوزان جنوب سلحشورانه حماسهآفرینی کرد. شهید ابراهیم هادی در عملیات والفجر مقدماتی، پنج روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کردند. سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی بعد از پنج روز مقاومت و نبرد قهرمانانه و حیرتانگیز فاطمی و کربلایی به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه به درجهی رفیع شهادت نایل گردید.
آخرین روایت شاهدان عینی
عصر بود که حجم آتش کم شد، با دوربین به نقطهای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم. آنچه میدیدم باور نکردنی بود. از محل کانال فقط دود بلند میشد ومرتب صدای انفجار میآمد. اما من هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، نزدیک غروب شد.
من دوباره با دوربین به کانال نگاهی انداختم. احساس کردم از دور چیزی پیداست و در حال حرکت است. با دقت بیشتری نگاه کردم. کاملاً مشخص بود، سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند و در مسیر مرتب زمین میخوردند و بلند میشدند و زخمی و خسته به سمت ما میآمدند. معلوم بود از کانال میآیند. فریاد زدم و بچهها را صدا کردم. به بقیه هم گفتم تیراندازی نکنید. بالاخره آن سه نفر به خاکریز ما رسیدند.
پرسیدم: از کجا میآیید؟
حال حرف زدن نداشتند. یکی از آنها آب خواست. سریع قمقمه رو به او دادم. دیگری هم از شدت ضعف و گرسنگی بدنش میلرزید. و سومی بدنش غرق به خون بود. وقتی سرحال آمدند گفتند: از بچههای کمیل هستند.
با اضطراب پرسیدم: بقیه بچهها چی شدن؟
در حالی که یکی از آنها سرش را به سختی بالا میآورد گفت: فکر نمیکنم کسی غیر از ما زنده باشد.
هول شده بودم. دوباره و با تعجب پرسیدم: این پنج روز چه جوری مقاومت کردید؟ با همان بیرمقیاش جواب داد زیر جنازهها مخفی شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود.
عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی میزد و یک طرف تیربار شلیک میکرد.
یکی از اون سه نفر پرید توی حرفش و گفت: همه شهدا رو ته کانال هم میچید. آذوقه و آب رو پخش میکرد، به مجروحها میرسید. اصلاً این پسر خستگی نداشت.
گفتم: مگر فرماندهان و معاونهای دو تا گردان شهید نشدن، پس از کی داری حرف میزنید؟
گفت: یه جوونی بود که نمیشناختیمش، موهایش این جوری بود …، لباسش اون جوری و چفیه …. داشت روح از بدنم جدا میشد. سرم داغ شده بود. آب دهانم را قورت دادم. اینها همه مشخصههای ابراهیم بود. با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم و گفتم: آقا ابراهیم الان کجاست؟
گفت: تا آخرین لحظه که عراق آتش میریخت زنده بود و به ما گفت: تا میتونید سریع بلند بشید و تا کانال رو زیر و رو نکردند فرار کنید.
یکی از اون سه نفر هم گفت: من دیدم که زدنش. با همون انفجار اول افتاد روی زمین.
این گفتهها آخرین اخباری بود که از کانال کمیل داشتیم و ابراهیم تا به حال حتی جنازهای هم ازش پیدا نشده، همیشه دوست داشت گمنام شهید شود.
چند سال بعد از عملیات تفحص شهدا، محمودوند از بچههای تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل میکند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که در وسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود:
امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیرهبندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنار هم قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنهات پسر فاطمه (سلام الله علیها).
زندگی شهید ابراهیم هادی در جوار حضرت زهرا (س)
شهید ابراهیم هادی به علمدار کمیل شهرت دارد و کانال کمیل، محل دیدار خواهرش با اوست. خواهر شهید چنین روایت میکند: من سالی چند مرتبه به کانال کمیل میروم تا با برادر شهیدم صحبت کنم.
به ابراهیم میگویم: ابراهیم جان! قربان مهمان نوازیات، معرفتت، مردمداریت.
بعد از شهادت برایمان گفتند که تا آخرین لحظه شهدا را سیراب کرد، ولی خودش با لبی تشنه به دیدار معبود شتافت. من یقین دارم که زندگی ابراهیم در جوار حضرت زهرا (س) ادامه دارد. من با ابراهیم بسیار ارتباط دارم. هرگاه کاری داشته باشم و سر دوراهی بمانم، از او تقاضای کمک میکنم. به اینصورت که از او میپرسم فلان کار را انجام بدهم یا انجام ندهم. سپس مکثی میکنم و جوابش را میشنوم.
کتاب شهید ابراهیم هادی
در انتهای این مطلب چندین کتاب درباره زندگی شهید ابراهیم هادی را معرفی میکنیم که اکثر این کتابها توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شده است.
سلام بر ابراهیم (جلد دوم)
خدای خوب ابراهیم
یاران ابراهیم
راز کانال کمیل
داداش ابراهیم
وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم.
امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری.
خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام.
کتاب رایگان سلام بر ابراهیم
کتاب سلام بر ابراهیم 1 و 2
خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.
دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
ابراهیم هادیپور
سلام میکنم ب شهید عزیز تر ازجانم راستش شناختی ازت نداشتم ولی تعریفت رو از خیلی ها شنیدم من ب شهدا خیلی معتقدم مخصوص ب شما ک امشب زندگینامه ات رو خوندم راستش پدرم رو دوسال از دست دادم تنها با مادرم زندگی میکنم ک هم حکم پدر و هم حکم مادر رو داره واسم تو پیش خدا عزیزی و مقامت پیش خدا بالاس اول سلامتی مادرم ازت میخوام بعد برادرم یه مشکلی تو زندگیش داره ک فقط این گره ب دست خدا باز میشه تو روخدا از خدا بخواه مشکل داداشم رو حل کنه .یکی از مشکلاتم خودمم مریضم ک مادرم خیلی نگرانم بخدا واسه خوده من مهم نیست از مرگ نمیترسم از این میترسم این مریضی منو محتاج دیگران کنه.خودت از خدا بخواه مریضیم رو شفا بده.یه مشکل دیگه ام ک دارم مربوط میشه ب آینده فقط واسم دعا کن و از خدا بخواه این مشکلمم هرچه زود تر برآورده بشه.
شهید جان گرفتارم اومدم یه دعای حاجت روایی بخونم تا اینکه چشمم بهاسم تو افتاد اومدم زندگی نامه تو خوندم و تا الان اشک چشام بند نیومده،میخوام فقط به شما متوسل شم و پیش خدا وساطتم کنی که مشکلمو حل کنه، مشکل من در واقع مشکل من نیست حرف خانوادمه که بدتر از هر گونه دردیه برام بدتر از مرگه برام، شرمندگی عین زهره برام،کمکم کن مشکلم حل شه کمکم کن سرم بالا باشه و گرفتاریم حل بشه،تو مهم ترین بخش زندگی قرار گرفتم نمیخوام خاطره بدی ازش به یادگار بمونه برام، اونم خاطره بدی که خانوادم برام میسازن که اولشم گفتم عین مرگه برام، کمکم کن بزار دفعه بعد با خوشحالی بیام بهت بگم که مشکلم حل شد،100 تا آیت الکرسی نذر میکنم که حاجتمو بدی، انشاءالله با اهل بیت محشور بشی، انس گرفتن با شهدای زمان خیلی شیرینه خیلی تاثیر گذاره، بزار معرف عظمتت باشم..