کتاب خسی در میقات، در واقع سفرنامه حج جلال آل احمد است. Pdf این کتاب توسط تامین محتوای نگین ارائه شده است.
معرفی کتاب خسی در میقات
نام جلال آل احمد برای کمتر کسی نا آشناست. همگان اگر نوشته های وی را نخوانده باشد، عناوین بعضی از اثرهایش را شنیده اند. این کتاب، سفرنامه جذاب حج جلال آل احمد است که در 41 سالگی و در سال 1343 آن را نگاشته است.
خلاصه کتاب خسی در میقات
نویسنده در کتابش چنین می نویسد: 《زیر سقف آن آسمان و آن ابدیّت، هر چه شعر که از برداشتم خواندم -به زمزمه ای برای خویش- و هر چه دقیق تر که توانستم در خود نگریستم تا سپیده دمید. و دیدم که تنها «خسی» است و به «میقات» آمده است و نه «کسی» و به «میعاد» ی. و دیدم که «وقت» ابدیّت است، یعنی اقیانوس زمان. و «میقات» در هر لحظه ای. و هر جا. و تن تنها با خویش. چرا که «میعاد» جای دیدار توست با دیگری. امّا «میقات» زمان همان دیدار است و تنها با «خویشتن» .و دانستم که آن زندیق دیگر میهنه ای یا بسطامی چه خوش گفت وقتی به آن زایر خانه ی خدا در دروازه ی نیشابور گفت که کیسه های پول را بگذار و به دور من طواف کن و برگرد.》
خسی در میقات
متن کتاب خسی در میقات
جدّه
پنج و نیم صبح راه افتادیم، از مهرآباد. و هشت و نیم اینجا بودیم.
هفت و نیم به وقت محلّی. و پذیرایی در طیّاره. صبحانه، بیچای یا قهوه؛ نانی و تکّه مرغی و یک تخم مرغ توی جعبهای. و انگ شرکت هواپیمایی رویش. امّا «حاجی بعد از این» ها مدّتی مشکوک بودند که میشود خورد یا نه؟ ذبح شرعی شده یا نه؟ نفهمیدم چه شد، تا شک برطرف شد. شاید حمله دارمان باعث شد، که در تقسیم غذا چنان با خدمهی طیّاره شرکت میکرد که انگار خودش از جیب داده. و بعد از غذا یکی یک پرتقال؛ ایضا به کمک حمله دارمان. بعد یکی از مسافرها آب خواست. دخترک لبنانی مهماندار بهش آب داد. و شنیدم که جوانک همکارش گفت:
Commence Pas si tot ١ عینا همین جور به فنارسه! [فرانسه]که…
کتاب خسی در میقات pdf رایگان
دانلود رایگان کتاب خسی در میقات در نرم افزار فراکتاب فراهم است. پس از دانلود می توانید آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
معنی خسی در میقات
این عبارت اصطلاحی است که نویسنده در سفر حج به آن رسیده است که انسان ها در آن مکان آسمانی خود را کسی نانگارند و به خود نبالند که خسی هستند در میقات نه کسی در میعاد.
برشی دیگر از متن کتاب
و این مكه از بیتالمقدس كوهپایهتر است. شهر، سنگی سنگی. و عجیب خارایی! و عرب جاهلیت حق داشته كه «خانه را با مجسمه انباشته بوده.» بیتالحرام در گودی میان كوهها، در ته آبرفت آنها، نشسته. و آب زمزم نوعی ذخیره آب باران، كه از این كوههای خارا سرازیر میشود و در آن آبرفت جمع میشود. و خیابانهای پست و بلند. و معمولاً به تبع درهها. و خانهها در دو طرف، بر سینه كوه بالا رفته و هر گوشهای انشعاب دیگری در كوه. یعنی محله دیگری و كوچه دیگری. و خیابانهای نئون پوشیده، و نیمه آسمان خراشهای سیمانی و رنگارنگ كنار خیابانها؛ و رنگ آمیزی تند در و پنجرههای نو؛ و سبز چمنی و سرخ جگری و این قبیل… و سخت دهاتی. و بدجوری شهرها را از ریخت انداخته.
و دور خیابانها پر از نئون. و گلدسته عظیم خانه خدا هم، و خود خانه خدا هم. وقتی خدا می خواهد كه بر گوشهای در بساط این زمین خانهای داشته باشد، باید بداند كه آن زمین روزگاری به دست حكومت سعودی خواهد افتاد و به اجبار صدور نفت در و دیوارش پر از نئون خواهد شد. بحث در این نیست كه چراغموشی جای نئون بگذارند. بلكه در این است كه چرا نباید برای چنان عظمتی، نوع خاصی و شكل خاصی، با طرحی خاص از لامپ، به همان كمپانیها سفارش بدهند. و آخر تشخصی! و نه این كه حتی خانه خدا یك مصرف كننده عادی پنسیلوانا! این هست یعنی عوالم غیب را به منافع كمپانیها آلودن…
دانلود کتاب خسی در میقات
برای دانلود رایگان کتاب به نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید و پس از دانلود می توانید آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید. همچنین امکان خرید نسخه چاپی با تخفیف وجود دارد.