شهید مرتضی عطایی فرمانده گردان عمار تیپ فاطمیون و فرمانده پایگاه اتحادیه تاسیسات و مکانیک مشهد به عنوان شهید شاخص سال 96 تعیین شد. بخشی از زندگینامه این شهید بزرگوار به همراه وصیت نامه تصویر و فیلم را در ادامه مشاهده می فرمایید.
مرتضی عطایی به تاریخ ۴ اسفند ماه سال ۱۳۵۵ در شهر مقدس مشهد و به عنوان دومین فرزند یک خانواده هشت نفری به دنیا آمد، در همان محل تولدش تحصیلات دوره ابتدایی و متوسطه را سپری کرد و سپس در مغازه پدرش مشغول به کار شد، شغل پدر تاسیسات ساختمان بود و با وجود طاقت فرسا بودن کار مرتضی همیشه به فعالیت های فرهنگی و مذهبی هم توجه کامل داشت.
شهید مرتضی عطایی در ۲۳ سالگی ازدواج کرد و پس از ازدواج هم به همان شغل پدری ادامه داد تا این که توانست با پس انداز درآمد اندک خود یک واحد کوچک آپارتمانی خریداری کند و یک زندگی ساده و پاک را با عشق به ولایت و شهدا سپری کند اما با شروع شدن درگیری ها در سوریه دیگر مرتضی مانند گذشته نبود و برای اعزام به سوریه به هر دری می زد و نمیخواست از کاروان مدافعان حرم جا بماند.
به خاطر دشواریهایی که برای اعزام داوطلبان بسیجی به سوریه وجود داشت مرتضی عطایی با هر مشقتی که بود توانست خود را در کاروان فاطمیون که مدافعان حرم افغانستانی بودند جای دهد و به سوریه برود در حالی که هنوز خانواده اش از این موضوع مطلع نشده بودند.
شهید عطایی خیلی زود توانست با نام ابوعلی با رزمندگان تیپ فاطمیون قرین شود به طوری که بسیاری از دوستان او هم اطلاع نداشتند که مرتضی افغانی نیست و از مشهد خود را به این قافله رسانده است، همچنین ابوعلی یکی از بهترین دوستان شهید مصطفی صدرزاده و شهید مهدی صابری قبل از شهادتشان بود و شهادت این عزیزان خود دلیل بیشتر شدن شوق مرتضی به شهادت بود.
رشادت های ابوعلی در درگیری های تل قرین، تدمر، دیرالعدس، بصرالحریر، القراصی و خانطومان به عنوان جانشین تیپ عمار لشکر فاطمیون نام او را به کلمه ای رعب آفرین برای تکفیری ها تبدیل کرده بود.
در نهایت پس از رشادت های فراوان و چند بار مجروحیت های گوناگون، جانباز سرافراز مرتضی عطایی در ۲۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ و همزمان با روز عرفه در منطقه لاذقیه به مقام رفیع شهادت نائل آمد و به یاران شهیدش پیوست.
نحوه شهادت شهید مرتضی عطایی
سر انجام شهید مدافع حرم مرتضی عطایی در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ همزمان با روز عرفه در منطقه لاذقیه بر اثر اثابت گلوله به گلوی مبارکش به فیض عظیم شهادت نائل آمد. و در قسمت مدافعان حرم تیپ فاطمیون در مشهد به خاک سپرده شد. همسر شهید میگوید وقتی در معراج شهدا بودیم و پیکر مرتضی را از سردخانه آوردند.
مزار شهید مرتضی عطایی کجاست
بهشت رضا (ع) – مشهد قطعه و ردیف و شماره : ۸-11-15
کتاب ابوعلی کجاست
کتاب ابوعلی کجاست؟ نوشته نوید نوروزی و محمدمهدی رحیمی است. این کتاب زندگینامه خودگفته شهید مرتضی عطایی معروف به ابوعلی است. شهید مرتضی عطایی از شهدای شجاع و شاخص مدافع حرم است.
شهید مرتضی عطایی یکی از همین شهدای جالب اما گمنام مدافع حرم است. شهیدی که برای حضور در جمع مدافعان حرم، خود را به عنوان یکی از اهالی افغانستان جا زد تا اجازه حضورش در کنار دلاوران تیپ پرافتخار فاطمیون داده شود. مرتضی عطایی یار غار شهید مصطفی صدرزاده است؛ یاری که برای او همچون برادر بود و در نهایت نیز مدتی کوتاه بعد از آسمانی شدن شهید صدرزاده به این برادر شهیدش پیوست.
«ابوعلی کجاست؟» خاطرات شهید مرتضی عطایی از روزهای حضورش در جبهههای نبرد با دشمن تکفیری است. خاطراتی که خود راوی آن است و قرار بوده برای نگارش کتابی در ارتباط با شهید صدرزاده مورد استفاده قرار بگیرد اما در نهایت به واسطه شهادت آقا مرتضی که همه او را در میدان رزم با نام «ابوعلی» میشناسند.
ابوعلی کجاست؟ این سؤال را سه دسته می پرسند:
دسته اول داعشی ها و فتنه گران تکفیری هستند که در عملیات بصرالحریر، عکس شاخص فاطمیون دستشان بود و دربه در دنبال ابوعلی می گشتند. آن ها مدام با ترس از اسرا می پرسیدند ابوعلی کجاست؟
دسته دوم دلبستگان به مذاکره و لبخند دشمن اند که از رزم ابوعلی و امثال او متعجب اند و درحال تمسخر. به این ها باشد، کل توان دفاعی کشور را تعطیل می کنند و ابوعلی ها را تنها می گذارند.
دسته سوم با افسوس و آرزو می گویند: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» و افسوس می خورند و آرزو می کنند که مانند ابوعلی، روزی خور آستان الهی شوند و جاودانه بمانند!
کتاب «ابوعلی کجاست؟» حاصل 10 ساعت گفت وگو با شهید مرتضی عطایی (ابوعلی) از رزمندگان لشکر فاطمیون است. این مصاحبه ها در مرداد 95 در شهر مشهد ضبط شد تا در کتاب خاطرات شهید مصطفی صدرزاده استفاده شود، اما با شهادت او فرصتی برای چاپ خاطرات ابوعلی پیش آمد تا دسته اول و دوم و سوم، سؤالشان را دوباره بپرسند که «ابوعلی کجاست؟»
ابوعلی مصداقی تام و تمام از یک بسیجی مخلص است و زوج او و شهید صدرزاده در میدان نبرد، تبدیل به یکی از مهمترین تیمهای فرماندهی در میدان نبرد علیه داعش میشود. علاقه ابوعلی به بسیج و فعالیتهای نظامی در کنار توجه ویژه او به تذهیب نفس و البته رفاقت ششدانگش با مصطفی صدرزاده دست به دست هم میدهد تا یک تعمیرکار ساختمانی تبدیل به عارفی تمامعیار شود.
ابوعلی کجاست؟
متن کتاب ابوعلی کجاست؟
یکی از فرماندهان سپاه، من را به عنوان مشاور فرمانده، با نیروهای لشکر به سوریه برد. نیروهایی که با آن ها رفتم، جزء صابرین بودند. این افراد ورزیده بودند و مهارت زیادی در درگیری های مرزی سیستان وبلوچستان داشتند؛ اما برای اولین بار بود که به سوریه می آمدند. به همین دلیل، فرماندۀ آن ها من را مشاور معرفی کرد تا از تجربیات و آشنایی ای که با منطقه داشتم استفاده کند.
سیّدابراهیم قبل از من به سوریه آمده بود و در پادگانی در جنوب حلب مستقر بود؛ فرماندهی پادگان به عهدۀ او بود. نیروهای جدید به آن پادگان میآمدند و از آنجا تقسیم می شدند. سیّد ضمن اینکه فرماندۀ پادگان بود، از همان نیروها یگان ناصرین را هم تشکیل داد.
یکی دو بار آمار سیّدابراهیم را از بچه های فاطمیون گرفتم. گفتند سیّدابراهیم معمولاً در خانات است. خانات چند کیلومتری از ما فاصله داشت. چند بار به سراغش رفتم اما موفق نشدم او را ببینم. به بچه ها سپردم ا گر سیّدابراهیم آمد، بگویید ابوعلی با شما کار داشت. دقیقاً مثل قضیۀ تدمر برای من پیش آمد؛ یعنی سیّدابراهیم آمده بود برای دیدن من، اما خواب بودم.
باز سیّدابراهیم بدون اینکه مرا بیدار کند، رفته بود. از اینکه سیّدابراهیم دلش نیامده بود مرا بیدار کند، اعصابم خرد شد.
برای خرید نسخه چاپی و الکترونیکی کتاب ابوعلی کجاست؟ به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.
سلام .محل تولد شهید ؛ شهر مقدس تهران ؟ اصلاح شود
ممنون از تذکرتون اصلاح شد.