دسته‌بندی‌ها:
آموزشی اخبار و رویدادهای حوزه کتاب بررسی و نقد کتاب خلاصه کتاب عمومی مسابقات و چالش های کتابخوانی معرفی انتشارات معرفی کتاب معرفی نویسندگان و مترجمان
مجله فراکتاب
پیش فرض

شهید عباس دانشگر

تیر 1402 . سمانه خوش انگشت

شهید عباس دانشگر فرزند مؤمن، هیجدهم اردیبهشت سال 1372 در شهرستان سمنان در خانواده‌‌ای متدین به دنیا آمد. او در همان کودکی شجاع و نترس بود پدرش او را به همراه خود به مسجد می برد حضور او در مسجد و بسیج باعث شد که رفتار و گفتارش با اخلاق اسلامی زینت داده شود. و او در همان ابتدا با احکام اولیه و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد. او خرداد 1395 در منطقه خلصه در حومه جنوبی استان حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید.

فهرست مطالب

زندگی نامه شهید عباس دانشگر

از آنجایی که همیشه خنده بر لب داشت رابطه صمیمی و عاطفی با دوستانش پیدا کرد. آنقدر گرم و صمیمی بود که در اولین برخورد هر کس شیفته او می‌شد از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت شرکت می‌کرد و با دوستانش هر سال در اعتکاف شرکت می‌کرد.
حضور او در جلسه دعای کمیل و دعای ندبه چشم‌گیر بود. او در بیشتر سخنرانی که در مسجد بود شرکت می‌کرد این حضور فعال او زمینه‌ای برای ساخته شدن شخصیت اجتماعی و معنوی او در سال‌های بعد شد. او در دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان جزو شاگردان ممتاز کلاس بود. برای ارتقاء تحصیل خودش تلاش زیادی کرد. او با اراده‌ای قوی که در ادامه تحصیل داشت توانست با رتبه عالی در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود و از طرفی به خاطر دور اندیشی و عشق و علاقه که به سپاه پاسداران داشت در آزمون دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد و قبول شد.

او یک هفته‌ای در فکر بود که کدام‌یک را برگزیند. اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد، ولی او به این نتیجه رسید که دانشگاه امام حسین(ع) که یک دانشگاه انسان‌سازی است انتخاب کند. به دیگران می‌گفت من دوست دارم برای خدمت به اسلام وارد سپاه پاسداران شوم.

او در پنجم مهرماه 1390 وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. بعد از سپری کردن دوره آموزش افسری به‌خاطر فعالیت‌های فرهنگی او در دانشگاه مورد توجه سردار اباذری جانشین فرماندهی دانشگاه قرار گرفت و در دفتر جانشین فرماندهی دانشگاه مشغول به کار شد. او با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه توانست بنیه اعتقادی و اخلاقی خود را روز‌به‌روز کامل‌تر کند. در این مسیر سردار اباذری معلمی دلسوز برای او بود. از دست نوشته‌های مناجات او با خداوند متعال برمی‌آید که در او تحول عظیمی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا می‌دید و از اعمال روزانه خودش حساب می‌کشید.
او در این دوران سه‌بار در پیاده‌روی اربعین حسینی در کربلا شرکت کرد و چندین بار برای تعالی روح خود به قم و مشهد مقدس مسافرت کرد.
او در بیست و سوم بهمن سال 1394 دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی‌گذشت که عزم سفر به سوریه کرد. سردار اباذری به او گفت شما تازه صاحب همسر شدی، ولی او با اصرار زیاد داوطلبانه در اول اردیبهشت سال 1395 عازم سوریه شد. دوستانش به او گفتند شما چگونه در مدت دو ماه نامزدی می‌خواهی به سوریه بروی او گفت می‌ترسم زمین‌گیر شوم و توفیق از من سلب شود. او اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. در این مقاله زندگی نامه شهید عباس دانشگر ارائه شده است.

آخرین نماز در حلب

کتاب آخرین نماز در حلب نوشته مومن دانشگر، زندگی نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی، مدافع حرم پاسدار شهید عباس دانشگر است. شهدای مدافع حرم همچون ستارگان، نه تنها در ایران، بلکه در جهان اسلام می درخشند و نورافشانی می کنند و زمینه ظهور و رهایی از ظلم و ستم را فراهم می کنند. چند صباحی از شهادت جوان مؤمن انقلابی، مدافع حرم، پاسدار عباس دانشگر شهید نگذشته بود که دوستانش وصیّت نامه، دل نوشته ها، نامه ها، و دستورالعمل عبادی و ورزشی او را در فضای مجازی منتشر کردند. هم زمان سردار حمید اباذری، جانشین محترم فرماندهی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) نیز به خاطر ویژگی های بارز این شهید دهه هفتادی، او را به عنوان نمونه یک جوان مؤمن انقلابی معرفی کرد. این توصیف باعث شد تا پدر این شهید بزرگوار به جمع آوری کتاب آخرین نماز در حلب بپردازد.

شهید عباس دانشگر

عکس شهید عباس دانشگر

روزهای پایانی مأموریت او بود مدت 50 روز در محورهای متعدد درگیری حاضر می‌شد و در سخت‌ترین شرایط در نزدیکی دشمن دلاورانه می‌جنگید. او در بیستم خرداد 1395 در حالی که 23 بهار از سن او می‌گذشت در منطقه خلصه در حومه جنوبی استان حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و در شهرستان سمنان هم پس از تشییع مردم شهید پرور در امامزاده حضرت علی اشرف(ع) به خاک سپرده شد.
مادر عباس: 15 ساله بودم که با آقای دانشگر ازدواج کردم. پدر عباس پاسدار و بیشتر اوقات را در جبهه بود. او حتی هنگام تولد فرزند دومم هم در جبهه بود و بعد از 3-4 ماهه شدن بچه آمد. شرایط سختی بود، اما من با شرایط جبهه و جنگ بیگانه نبودم. دائی خودم هم پاسدار و در جنگ به شهادت رسیده بود. راستش را بخواهید خودم زندگی با یک پاسدار را خیلی دوست داشتم، اما برکات معنوی‌ای در زندگیم وجود داشت که تحمل این شرایط را برایم آسان می‌کرد. یادم هست از همان اوائل زندگی بیشتر اوقات نمازهایمان را به جماعت می‌خواندیم.

حتی اگر گاهی مسجد نمی‌رفتیم درخانه نماز جماعت دو نفره برپا می‌کردیم. همسرم چند روز قبل از تولد عباس، به مجلس عزای اهل بیت رفته بود. با شنیدن روضه حضرت ابوالفضل دلش لرزیده و نیت کرده بود نام پسرش را عباس بگذارد. ما 4 فرزند داشتیم. دخترم اولین و بعد از او سه پسر داشتم که عباس آخرین پسرم بود. عباس متولد 18 اردیبهشت 73 و بچه بسیار باهوش و زرنگی بود. از همان بچگی سئوالاتی می‌کرد که پاسخ آن‌ها را نمی‌دانستم. عباس از کودکی شجاع و نترس بود. وقتی کوچک بود او را با خودم به مسجد و مراسم اهل بیت می‌بردم.

از 8-9 سالگی به‌صورت مرتب نماز خواندن را شروع کرد. بزرگ‌تر هم که شد بیشتر وقتش را در مسجد بود. در جلسات بسیج شرکت می‌کرد و یا در حال تدارک مراسمات و پشتیبانی هیئت‌های مذهبی بود. عباس جوان خوش‌رو و شوخ‌طبعی بود، همه اهل محل و مسجدی‌ها دوستش داشتند. اهل مطالعه هم بود. علاقه زیادی به داستان انبیا و قصه‌های قرآنی داشت.
دی ماه 94 بود. یکبار از تهران آمد سمنان و گفت: می‌خواهم به سوریه بروم. راستش را بخواهید به فکر فرو رفتم. اما گفتم: برو، خدا پشت و پناهت. پدرش هم راضی بود. عباس خیلی خوشحال شد شاید باور نمی‌کرد، ما این‌قدر زود راضی شویم. می‌خندید و می‌گفت: آفرین به شما. خانواده دوستانم به این راحتی راضی نشدند. فقط خواهرش و همسرش خیلی راضی نبودند. که خودش با همسرش صحبت کرد تا رضایتش را جلب کند.
عباس هر دو سه روز یکبار، با ما تماس می‌گرفت. گویا در سوریه اول به زیارت حرم حضرت زینب(س) رفته بود. همراهانش پس از شهادت عباس به ما گفتند که عباس شهادت را از خانم -حضرت زینب- گرفت. آنها آخرین نجواهای عباس، هنگام زیارت را خوب به یاد دارند. یادم می آید پدر عباس به من گفت: شب قبل از رفتن عباس به سوریه به تهران رفته است، خیلی خوشحال بود. خنده‌هایش، آرامشش، برق چشمانش، همه و همه، مرا یاد همرزمانم در زمان جنگ می‌انداخت، یاد شب‌های عملیات. این سال‌های آخر دفاع مقدس دیگر با دیدن برق چشمان بچه‌ها می‌فهمیدیم که زمینی نیستند و من شب آخری که عباس را دیدم، یقین کردم که دیدار آخر است و عباسم آسمانی شده است.
این روزهای آخر هم من و هم پدرشان خیلی دلتنگ بودیم، اما دو روز قبل از شهادت به یک‌باره آرامش عجیبی بر وجودم حاکم شد. همسرم هم همین حال را داشت. در آخرین تماس به من گفت: یادتان است، هنگام آمدن به من گفتید اگر شهید شدی شفاعتم کن؟ جواب دادم: من گفتم، اما همه دعا می‌کنند که شما سالم برگردی. ما منتظریم. خندید و گفت: مادر! شاید دعای شما برعکس مستجاب شود!

خبر شهادت عباس همان روز حادثه در فضای مجازی منتشر شده بود، اما ما چیزی نمی دانستیم. جمعه 4 رمضان بود و ما افطار منزل دخترم دعوت بودیم. شب که برگشتیم، فامیل‌های دور به خانه ما آمدند. تعجب کردم این ‌وقت شب علت حضورشان چه بوده است؟ چهره غمگین آنها تعجب مرا بیشتر برانگیخت، اما با توجه به آرامشی که پیدا کرده بودم، اصلاً فکر نمی‌کردم اتفاقی افتاده باشد تا اینکه یکی از اقوام پرسید: می‌دانید عباس مجروح شده؟ چشمان اشک آلودشان چیز دیگری می‌گفت. پرسیدم عباس شهید شده؟ همه زدند زیر گریه و آن موقع بود که فهمیدم پسرم به آرزویش رسیده است و همان لحظه خدا را شکر کردم.

حاجت گرفتن از شهید عباس دانشگر

در حاشیه مراسم بزرگداشت شهید «عباس دانشگر» بانویی خود را به مادر این شهید بزرگوار رساند؛ پس از در آغوش گرفتن و طلب شفاعت از مادر شهید، ماجرای بیماری، معجزه شفا و تحول معنوی که در زندگی‌اش ایجاد شد، را با چشمی اشک‌بار برای مادر شهید تشریح کرد.
آن بانو اینگونه بازگو کرد: مدتی درگیر بیماری‌ام بودم؛ به‌گونه‌ای که این بیماری باعث پیوند قلبی‌ام با حضرت حق شد.
وی ادامه داد: نه اینکه این رابطه منشأ ترس از مرگ باشد، بلکه جمله‌ای از آیت‌الله بهجت در آن روزها، طوفانی در درونم ایجاد کرد و آن جمله این بود که «هرگاه خدا را بیشتر از هر چیزی دوست‌داشتی، مؤمن‌شدنت را جشن بگیر».
آن بانو افزود: این جمله منشأ تحولم شد. بیشتر از گذشته عاشق معنویات شدم، حجابم کامل بود اما عاشق حجاب فاطمی شدم. آوای قرآن و نماز در زندگی‌ام به‌گونه‌ای دیگر جاری شد.
وی ادامه داد: در همان روزها در فضای مجازی موضوع «برادر شهیدت را انتخاب کن» را شنیدم.
بسیاری رفیق شهیدشان را دوست داشتند و از کراماتشان در زندگی شخصی‌شان می‌گفتند، یکی حاج حسین خرازی رفیق شهیدش بود، دیگری شهید آوینی و بسیاری هم شهدای مدافع حرم و من!
این بانوی شهمیرزادی با بیان اینکه اعتکاف 96 سرمنشأ زیبایی‌های زندگی‌ام شد، اضافه کرد: با اخلاص قلبی شب شهادت عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب (س)، برادر شهیدم را انتخاب کردم و او کسی نبود؛ جز برادر شهیدم «عباس دانشگر».
وی افزود: در همه حال به یادش بودم و او را سهیم کارهای خیرم می‌کردم تا روز بیست و یکم ماه رمضان، نذری در خانه‌ام برپا کردم و همه شهدا و اسرای کربلا را سهیم کردم و رسیدم به نام مدافع حرم که با ذوق نام برادر شهیدم «عباس دانشگر» را گفتم.
این بانوی شهمیرزادی بیان کرد: در کمال ناباوری آن شب در عالم خواب شهید دانشگر را دیدم که با لباس مقدس سپاه و خوشحال مهمان ماست و رو به من گفت «خواهر! مادر من اینجا فاطمه زهراست الحمدلله» و مادر گرامی من هم نامش «فاطمه» است و قصد دارند نام فاطمه زهرا را روی خود بگذارند تا همه به این نام او را صدا کنند.
آن بانو با بیان اینکه در آن روزها من دوره درمانی‌ام را سپری می‌کردم، اضافه کرد: شهید دانشگر با نگاهی نافذ در عالم خواب گفتند: شما نزد مادرم فاطمه برو و بگو «مهر، تسبیح و پارچه سبزی» که عباس بار آخر از کربلا آورد، به شما بدهد تا با آن نماز به جای آوری که شفایت حاصل خواهد شد ان‌شاءالله.
این بانوی شهمیرزادی ادامه داد: بیماری‌ام در حال عود بود؛ توده‌ای در بدنم بود که در حال پیشرفت بود اما اکنون تنها به‌واسطه ایمان و اعتقادم حالم رو به بهبودی است و به لطف دعای برادر شهیدم در سلامت کامل هستم.
مادر شهید دانشگر نیز در پاسخ به درخواست این خادم‌الزهرا (س) که فرزندش در عالم خواب به او گفت: امانتی مهر، تسبیح و پارچه سبز را از مادرم بگیر، گفت: بله! این امانتی نزدم هست و حتماً خواسته پسرم اجابت می‌شود.
آری! این است معجزه قرآن که می‌فرماید: شهدا زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.

نحوه شهادت عباس دانشگر

شهید عباس دانشگر به صورت داوطلبانه در 2 اردیبهشت 95 مدافع حرم بانوی دمشق شد و جنگید تا آنجا که 21 خردادماه به دست گروهک تکفیری با موشک تاو آمریکایی در سوریه شهادت رسید.

لحظه شهادت عباس دانشگر

نحوه به شهادت رسیدن عباس دانشگر عزیز از زبان سردار اباذری:

“عباس بین در و دیوار سوخت”
وقتی که اباذری هم کم آورد …
تقصیر نداشت، عباس پنج سال، همیشه کنارش بود…
اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را…
آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید.
اباذری میگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم 10نفرید مطمئن باشید که 2تا3نفرتون یا شهید میشن یا مجروح…
گذشت… گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن
این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا 8 یا 9 نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبر دار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست.
عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه.
وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه “بین در و دیوار” نارنجک منفجر میشه و میسوزه.
حاجی گریه میکرد، شونه هاش میلرزید…حاجی گفت من جنازشو دیدم
نه پهلو مونده بود…نه صورت… نه چشم…عباس خوش سیما بود، … سیمای قشنگشم گذاشت و رفت ..
آره حقش بود مثل زهرا (س) شهید بشه، تو آتیش، بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی
حاجی براش اسم گذاشت
‘’عباس، جوان مومن انقلابی’’

برنامه روزانه شهید عباس دانشگر

در دست‌نوشته ها و برنامه های روزانه شهید دانشگر آمده است که عدم دروغ، غیبت، سوء ظن، نگاه به نامحرم، حفظ بیت المال، خواندن نماز شب، ورزش، خواندن کتاب و برنامه کاری و منظم از جمله برنامه های روزانه بارز وی است.
شهید دانشگر در قسمتی از دست‌نوشته خود می گوید: «می خواهم عوض بشوم همه ی زندگی ام را عوض بکنم می خواهم آن کسی باشم که دوست دارم نه آن چیزی که یک ذهن مریض از من ساخته است هرگز از تاخیر و دیر شدن به آرزوهایم نا امید نمی شوم زیرا بخشش الهی به اندازه ی نیت است».

خصوصیات اخلاقی شهید عباس دانشگر

نماز اول وقت و احترام به بزرگتر از ویژگی های مهم شهید عباس دانشگر بوده است پدر شهید عباس دانشگر با اشاره به ویژگی های این شهید مدافع حرم و در اولویت بودن نماز اول وقت در زندگی وی گفت: شهید دانشگر در دوران زندگی احترام به بزرگتر و والدین را خیلی مورد توجه قرار می داد
پدر شهید عباس دانشگر با بیان اینکه عنایت ویژه خداوند به این شهید به نحوی بوده است که بسیاری از مردم از وی حاجت گرفته اند، ادامه داد: حضور شهید دانشگر در دانشگاه امام حسین (ع) توفیق بزرگی بود تا بتواند وی را به این جایگاه برساند و جوانی، نشاط و اخلاص شهید دانشگر زبانزد بوده است و این روحیه شهید باعث توجه ویژه جوانان به این شهید شده است.

وی با بیان اینکه با توجه به این استقبال جوانان جزوه ای را از خاطرات دوستان شهید با عنوان “اذان صبح به وقت حلب” ار وی به چاپ رسیده است که این باعث شد که ارتباط این شهید با جوانان بیشتر شود، گفت: اولین کتاب در خصوص ویژگی های شهید دانشگر نیز با عنوان “لبخندی به رنگ شهادت” از خاطرات دوستان شهید به چاپ رسیده است و دومین کتاب نیز با عنوان “آخرین نماز در حلب” به چاپ رسیده است.

دانشگر با بیان اینکه توجه به نماز اول وقت اولویت برنامه های این شهید در طول زندگی بوده است، افزود: شهید دانشگر در دوران زندگی احترام به بزرگتر و احترام به والدین را خیلی مورد توجه قرار می داد.

پدر شهید دانشگر داشتن دوست خوب و نیز یک دوست شهید را از دیگر شاخصه های این شهید دانست و ابراز امیدواری کرد: جوانان و نوجوانان با مطالعه آثار این شهید، شهید دانشگر را بعنوان یک دوست شهید برای خود انتخاب کنند.

وی با بیان اینکه کتاب های چاپ شده در خصوص شهید دانشگر به چند زبان زنده دنیا برای توزیع در کشورهای مختلف در دست ترجمه است افزود: دانشجویان دانشگاه امام حسین (ع) دراین خصوص فعالیت گسترده ای دارند و امیدواریم به بهترین شکل ممکن با حمایت مسئولان این اقدام به نتیجه برسد.
پدر شهید دانشگر در این مراسم، هدیه خود را برای تکریم سایر خانواده های شهدا به مسجد الزهرای سمنان تحویل داد تا از سایر شهدای گرانقدر نیز تجلیل به عمل آید.

آخرین نماز در حلب

کتاب آخرین نماز در حلب نوشته مومن دانشگر، زندگی نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی، مدافع حرم پاسدار شهید عباس دانشگر است. شهدای مدافع حرم همچون ستارگان، نه تنها در ایران، بلکه در جهان اسلام می درخشند و نورافشانی می کنند و زمینه ظهور و رهایی از ظلم و ستم را فراهم می کنند.
چند صباحی از شهادت جوان مؤمن انقلابی، مدافع حرم، پاسدار شهید عباس دانشگر نگذشته بود که دوستانش وصیّت نامه، دل نوشته ها، نامه ها، و دستورالعمل عبادی و ورزشی او را در فضای مجازی منتشر کردند.
هم زمان سردار حمید اباذری، جانشین محترم فرماندهی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) نیز به خاطر ویژگی های بارز این شهید دهه هفتادی، او را به عنوان نمونه یک جوان مؤمن انقلابی معرفی کرد. این توصیف باعث شد تا پدر این شهید بزرگوار به جمع آوری کتاب آخرین نماز در حلب بپردازد.

گزیده کتاب آخرین نماز در حلب

عباس دانشگر در اواخر مهرماه ۱۳۹۱ فعالیت خود را در کانون «اندیشهٔ مطهر» و نیز بخش مستندسازی مرکز شهید آوینی آغاز کرد و مدتی نیز به عنوان دبیر مشاوران جوان فرماندهی در دانشگاه فعالیت می کرد. او در اواخر بهار ۱۳۹۲ در دفتر سردار اباذری مشغول به کار شد.
عباس با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه بسیار، موفق شد بنیه های اعتقادی و اخلاقی خود را روزبه روز مستحکم تر کند و محیط کار، نوع مسئولیت خطیر، و رفتن به مأموریت های فراوان به همراه سردار اباذری، با وجود سن کم از او مردی دلاور ساخت.
از دست نوشته های مناجات گونه او با خداوند متعال برمی آید که در او تحولی درونی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا می دید و از اعمال روزانهٔ خود حساب می کشید. عباس تا قبل از شهادتش دو بار در پیاده روی اربعین در کربلا شرکت کرد و چندین بار برای تعالی روح خود به قم و مشهد مقدس مسافرت کرد.
او سرانجام عصر روز ۲۰ خردادماه ۱۳۹۵ در حالی که بیست وسومین بهار زندگی اش را می گذارند، در روستای هویز در حومهٔ جنوبی شهر حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید.
برای خرید نسخه چاپی و الکترونیکی این کتاب می توانید به سایت یا اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.

کتاب آخرین نماز در حلب

کتاب آخرین نماز در حلب

زندگی نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی، مدافع حرم پاسدار شهید عباس دانشگر

دانلود کتاب آخرین نماز در حلب

راستی دردهایم کو؟

کتاب راستی دردهایم کو؟ اثر محسن حسن زاده توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این اثر روایتی است از حیات عباس، که از زبان خود او بیان می شود.
این قلم کوشیده است که از زبان دست نوشته ها و گفتار عباس بهره بگیرد، به مقصود و احوالات او نزدیک شود و پاره های به هم پیوسته ی خرده روایت های مربوط به او را به هم قفل و زنجیر کند. بر این اساس، تمام آنچه که می خوانید، روایت هایی کاملاً منطبق با واقعیت است.
آنچه در کتاب راستی دردهایم کو؟ خواهید خواند حاصل کوشش خستگی‌ناپذیر پدر بزرگوار شهید است که مهربانانه این قلم را در همراهی برای نوشتن از عباس، یاری دادند.

بخشی از متن کتاب راستی دردهایم کو؟

توی درگیری ها مدام لباس هایمان از خاک پر می شود. تنی به آب می زنم. حسین که مرا دیده، می گوید: «غسل شهادت هم کردی دیگه؟ » می گویم: «چه کنیم. برای همین راه اومدیم. » می خندد. صحبت مان که تمام می شود، می روم که لباس هایم را بشویم. این روزها بیشتر لباس مشکی محرمم را تن کرده ام. توی مقر یک ماشین لباسشویی داریم و گه گاه با آن لباس هایمان را می شوییم.
یکی از بچه ها که دیده می خواهم لباس مشکی ام را بشویم، لباسش را می دهد دستم و می گوید: «کمیل، این رو بنداز توی ماشین!» لباسش را می اندازم توی ماشین. لباس مشکی ام را با دست می شویم. نگرانم که رنگ پس بدهد و لباس بچه ها را خراب کند و مدیونشان بشوم. لباسم را که می شویم، پشت بیسیم اعلام می کنند که توی خط کمک می خواهند. فرصت نشده لباس را پهن کنم. می روم خط.
برای خرید نسخه چاپی و الکترونیکی این کتاب می توانید به سایت یا اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.

15 تخفیف

راستی دردهایم کو؟

معرفی کتاب راستی دردهایم کو؟کتاب راستی دردهایم کو؟ اثر محسن حسن زاده توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این اثر روایتی است از حیات عباس، که از زب...
محسن حسن‌زاده
نویسنده
فهیمه اسماعیلی
ویراستار
پیش نمایش و خرید
پیش نمایش و خرید

لبخندی به رنگ شهادت

کتاب لبخندی به رنگ شهادت نوشته مومن دانشگر و محسن حسن زاده و همچنین ناشر آن سوره مهر است.

لبخندی به رنگ شهادت در 27 فصل به زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم عباس دانشگر پرداخته و در انتهای کتاب در بخش تصاویر، شاهد عکس‌ هایی از مقاطع مختلف زندگی شهید دانشگر هستیم.
کتاب «لبخندی به رنگ شهادت» شامل زندگی ‌نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، شهید عباس دانشگر به ‌کوشش مومن دانشگر و محسن حسن‌ زاده از سوی دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان سمنان توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر شده است.

خلاصه کتاب لبخندی به رنگ شهادت

کتاب لبخندی به رنگ شهادت، شامل زندگینامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، پاسدار شهید عباس دانشگر است. این کتاب در ۲۷ فصل نوشته شده است که هر فصل آن فرازهای مختلفی از زندگی آن شهید را هم چون سجایع اخلاقی این شهید بزرگوار را نیز برمی شمرد مثل گشادی رویی، رازداری و مراقبت از زبان، عشق به اهل بیت و نماز اول وقت، مطالعه و علم پژوهی، ورزش استقامتی، شجاعت و دلیری و عشق به مقام معظم رهبری که برای نوجوان و جوانان انقلابی شبیه کلاس درس خواهد بود.
در فصل بیست و چهارم از این کتاب و در بخش وصیت ‌نامه شهید عباس دانشگر می ‌خوانیم: «خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش می‌ شنوم، صدای حرم می‌ آید، گوش عالم کر است … خیام می‌ سوزد اما دلمان آتش نمی‌ گیرد. مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جستجو نمی‌ کنیم؟ روحمان از بین رفته. سرگرم بازیچه دنیاییم …» در فصل اول از “زندگی نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، پاسدار شهید عباس دانشگر”، دوران تولد تا بلوغ وی شرح داده شده و بعد قسمت های مهم زندگی او، به خواننده معرفی می شود.

از دوره ی آموزش عمومی پاسداری و فعالیت در کانون های دانشجویی گرفته تا خدمت در دفتر فرماندهی جهادی، هر فصل از زبان راویان مختلفی بیان می شود که نام آن ها به صورت فهرست وار ارائه شده است. در این اثر همچنین از آماده شدن شهید برای رفتن به سوریه و دفاع از حرم نیز به تفصیل صحبت شده و وصیت نامه های شهید در کنار دل نوشته ها و یادداشت ها و نامه ی وی به رهبر معظم انقلاب نیز در کتاب گنجانده شده است.

بریده‌ای از کتاب لبخندی به رنگ شهادت

در پیشگفتار این کتاب آمده است: «روح انسان در سایه محبت و مهرورزی شکوفا می‌شود و جوانی فصل زیبای زندگی و مظهر عشق و بندگی است. جوان، جلوه زیبا و صحیفه‌ای از کلمات پاک خداوند است. قلب پاک و بی‌آلایش جوان، دریچه‌ای گشوده به ملکوت است. برای رسیدن به کوی معنویت و عشق، یکی از راه‌ها، دوستی با شهداست. جوانان می‌توانند با بهره جستن از بینش و منش شهدا به وادی پاکی و ایمان قدم بگذارند.»

در بخش دیگری از این متن می‌خوانیم: «چه زیباست که با شهدا دوست و رفیق باشیم و در فراز و نشیب زندگی از آن‌ها یاد کنیم و به آن‌ها متوسل شویم تا شهدا همواره از ما دستگیری کنند؛ چراکه آنان همچون چراغی فروزان مسیر کمال را به انسان نشان می‌دهند. با شهادت خود کمال انسان را با زیباترین وجه، در برگ‌های زرین تاریخ به تصویر می‌کشند.»در فصل بیست و چهارم از این کتاب و در بخش وصیت‌نامه شهید عباس دانشگر می‌خوانیم: «خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش می‌شنوم، صدای حرم می‌آید، گوش عالم کر است… خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد. مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته. سرگرم بازیچه دنیاییم…»

قیمت کتاب لبخندی به رنگ شهادت

شما می توانید برای خرید نسخه چاپی این کتاب با تخفیف ویژه به فراکتاب مراجعه کنید.

"</p

لبخندی به رنگ شهادت

زندگی ‌نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، پاسدار شهید عباس دانشگر

خرید کتاب لبخندی به رنگ شهادت

تاثیر نگاه شهید

کتاب تاثیر نگاه شهید، به نویسندگی مومن دانشگر و محسن حسن‌زاده می باشد و ناشر آن انتشارات شهید کاظمی است.

هر شهیدی یک نماد است. چهره شهدا را آن‌چنان که هست برای جوان‌های امروز روشن کنید، این نمادها می‌شوند الگو برای جوان و به آنجا منتهی بشود که جوان‌ها بتوانند در بین این چهره‌هایی که معرفی شده‌اند، برای خودشان الگو انتخاب کنند. به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند.
آن که گذرش به این کتاب و امثال آن می‌افتد، احتمالاً با نگارنده این سطور هم نظر است که نوشتن از «شهید» نوشتن از کسی نیست که در نقطه خاصی از جغرافیا و زمان محدود شده یا به پایان رسیده باشد؛ نوشتن از «شهید» نوشتن از یک حقیقت جاری و به معنای دقیق کلمه – حقیقت زنده است. بزرگان به ما آموخته‌اند که راز این زنده‌بودن، تأثیرگذاری بر حیات دنیای ماست. به تعبیر روشن‌تر، آن‌سوی عالم، همه زنده‌اند، اما «بل احیاء» اشارتی است به نوع خاصی از زنده‌بودن. اهل علم، «قدرت تأثیرگذاری» را جزئی جدایی‌ناپذیر از تعریف «موجود زنده» می‌دانند و در این تعریف، بشارتی است برای آنها که سر و کارشان به زندگان شهید افتاده باشد. شهید، آنگاه که از زندان تن می‌رهد، این بار از نقطه‌ای مرتفع‌تر، صحنه حیات بشر را به نظاره می‌ایستد؛ بیشتر می‌بیند، بیشتر می‌فهمد و آزادتر است برای تأثیرگذاری.
برای خرید نسخه چاپی این کتاب می توانید به سایت یا اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.

کتاب تاثیر نگاه شهید

کتاب تاثیر نگاه شهید

مجموعه روایت‌هایی از اثرگذاری ویژه شهید مدافع‌حرم عباس ‌دانشگر در رفتار و سبک‌زندگی جوانان

خرید کتاب تاثیر نگاه شهید

کتاب شناسنامه شهید عباس دانشگر

گردآورنده کتاب شناسنامه شهید عباس دانشگر، مومن دانشگر و ناشر آن انتشارات کتابک می باشد.
کتاب حاضر از مجموعه «شناسنامه شهدا» گوشه ای از سبک و روش زندگی و دانستنی های مربوط به شهید مدافع حرم سردار شهید عباس دانشگر را بیان می کند.
برای خرید نسخه چاپی این کتاب می توانید به سایت یا اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.

کتاب شناسنامه شهید عباس دانشگر

کتاب شناسنامه شهید عباس دانشگر

دفتر شصت و دوم از مجموعه کتاب شناسنامه شهدا به شهیدعباس دانشگر اختصاص دارد.

خرید کتاب شناسنامه شهید عباس دانشگر

در جدول زیر زندگینامه شهید عباس دانشگر را مشاهده کنید.

زندگینامه عباس دانشگر
نام و نام خانوادگی: عباس دانشگر
تاریخ تولد: 18 اردیبهشت 1372
تاریخ شهادت: 20 خرداد ۱۳۹۵
محل شهادت: منطقه خلصه در حومه جنوبی استان حلب سوریه
نحوه شهادت: اصابت موشک تاو آمریکایی

 

سمانه خوش انگشت
سمانه خوش انگشت
شایلین
10 اردیبهشت 1403

روحشون شاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *