دسته‌بندی‌ها:
آموزشی اخبار و رویدادهای حوزه کتاب بررسی و نقد کتاب خلاصه کتاب عمومی مسابقات و چالش های کتابخوانی معرفی انتشارات معرفی کتاب معرفی نویسندگان و مترجمان
مجله فراکتاب
پیش فرض

شهید حسین دخانچی

آذر 1403 . سمانه خوش انگشت

شهید حسین خانچی، یکی از شهدای برجسته‌ی دفاع مقدس ایران است. ایشان با وجود محدودیت‌های جسمانی که داشت روی ویلچر نشست و برای بیان خاطرات شهدا و هم‌رزمانش در جبهه‌های نبرد، راهی مدارس و مناطق مختلف شد. ایشان ایوب‌وار با صبر و مقاومت هفده سال درد و رنج را تحمل کرد و این‌گونه به اسطوره‌ی صبر و مقاومت تبدیل شد و بالاخره از امتحان زندگی سربلند بیرون آمد. حسین بر سر معامله‌ی خود با خدا ماند تا آن‌جا که صبوری و استقامت را شرمنده‌ی خود ساخت.

خواندن خاطرات این جانباز شهید از زبان مادرش در کتاب تب ناتمام به قلم خانم زهرا حسینی مهرآبادی، حال‌وهوای دیگری دارد. این کتاب، روایتی مادرانه از عشقی است که 17 سال شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی بر دوش کشیده ‌است. سطر به سطر این کتاب، نوشتاری از خاطرات روزهای کودکی، یادگاری‌های میدان رزم و نقشی از صبر و سرفرازی مجاهد دفاع مقدس است که سال ۱۳۶۷ در عملیات بدر قطع نخاع و در سال 1380 مسافر آسمان شد. این اثر که از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده است، با استقبال مردمی به چاپ پنجم رسیده و روایتی از زندگی پرفراز و نشیب یک جانباز قطع نخاع گردنی و خانواده‌ی او است که تلاش دارند در همه‌ی مراحل زندگی جدید، همراهی‌اش کنند.

40 تخفیف

تب ناتمام

کتاب تب ناتمام به قلم زهرا سادات حسینی مهرآبادی به نگارش درآمده و زندگی سرکار خانم شهلا منزوی مادر جانباز شهید حسین دخانچی که 17 سال عاشقانه و صبورانه...
زهرا سادات حسینی مهرآبادی
نویسنده
لیلا موسوی
ویراستار
پیش نمایش و خرید
پیش نمایش و خرید

زندگی‌نامه شهید حسین دخانچی

شهید دخانچی در ۲۹ مرداد سال ۱۳۴۴ در قم متولد شد. در سنین کودکی و نوجوانی در تمام تظاهرات‌ها علیه شاه شرکت می‌کرد و این‌گونه مبارزه‌ی خود را با ظلم آغاز کرد. ایشان در چهارده سالگی با شروع جنگ تحمیلی، عازم جبهه شد و با خود عهد کرد تا شهادت، آرام و قرار نداشته باشد و بالاخره در ۲۴ اسفند ماه سال 1363 و در ۱۹ سالگی، در عملیات آبی خاکی در ناحیه‌ی شرق دجله (عملیات بدر) دچار قطع نخاع گردنی شد.

حسین که تنها تا سوم راهنمایی درس خوانده بود، به تشویق دوستانش ادامه تحصیل داد و حتی در دانشگاه در رشته مترجمی زبان هم قبول شد اما به دلیل وضعیت جسمی‌اش نتوانست ادامه بدهد و مشغول فراگیری دوره‌های کامپیوتر و نقاشی متحرک شد.

قطع نخاع بودن حسین مشکلات زیادی را برایش به ‌وجود آورده بود. به طوری که بعد از مدتی دچار بیماری سختی شد و تمام بدنش را عفونت فراگرفت. به گونه‌ای که دست، پا و فک به حالت جمع به یکدیگر قفل شد. بعد از آن و با وجود مشکلات متعددی که داشت، در سال 1367 به آلمان اعزام شد. بعد از اعزام حسین به آلمان و رفع عفونت‌ها و انجام چندین عمل جراحی، برای ادامه‌ی درمان عوارض ناشی از قطع نخاع به ایران بازگشت.

شهید حسین دخانچی هیچ‌گاه مغلوب محدودیت‌های جسمانی که برایش ایجاد شده بود نشد و بعد از هجمه‌های سنگین فرهنگی در خانه نماند. با وجود تمام سختی‌ها روی ویلچر می‌نشست و برای بازگویی خاطرات ایثار شهدا و هم‌رزمانش به مدارس و اماکن مختلف می‌رفت. سرانجام شهید دخانچی در سن ۳۶ سالگی و بعد از ۲۲ روز بستری بودن در بیمارستان ساسان، روز چهارشنبه اول اسفند ماه سال ۱۳۸۰ به درجه‌ی رفیع شهادت نایل گردید و در ردیف ۸ گلزار علی‌بن‌جعفر قم آرام گرفت.

کتاب تب ناتمام به روایت مادر شهید

کتاب «تب ناتمام» که به قلم زهرا حسینی مهرآبادی نوشته شده، خاطرات شفاهی شهلا منزوی مادر شهید حسین خانچی در طول مدت پرستاری از این شهید بزرگوار است. ناگفته‌هایی از زندگی یک جانباز قطع نخاعی. روایتی که هم شیرینی دارد و هم تلخی، هم ماجرای صبر دارد و هم داستان بی‌قراری، هم فراز دارد و هم نشیب. داستانی مملو از حادثه و اتفاق که خواننده را از ابتدا درگیر ماجراهای جذابش می‌کند و در میان کش و قوس حوادثی نفس‌گیر و کم‌نظیر، تا انتها پیش می‌برد.

شخصیت اصلی و قهرمان این کتاب، مادری صبور است که برای حفظ زندگی از خواسته‌های شخصی‌اش کوتاه می‌آید. مادری که برای حفظ انقلاب، راحت از جان فرزندش می‌گذرد و او را راهی جبهه می‌کند. بعد از مجروحیت صبورانه سختی‌های مراقبت از یک جانباز نخاع گردنی را تحمل می‌کند و مقابل تمام زخم زبان‌هایی که او را به خاطر اعزام پسرش به جبهه تقیبح می‌کنند می‌ایستد و ذره‌ای از کرده‌ی خود پشیمان نمی‌شود. در کنار خانم منزوی، کتاب قهرمان دیگری را نیز به مخاطب خود معرفی می‌کند. قهرمانی به نام حسین دخانچی که در طول ۱۷ سال جانبازی، خم به ابرو نیاورده است.

مخاطبان با خواندن این کتاب، علاوه‌بر اینکه با سختی‌ها و مشکلات جانبازان عزیزمان خصوصاً جانبازان قطع نخاع آشنا می‌شوند، درس صبوری و استقامت را از فردی می‌آموزند که اسطوره‌ی صبر و استقامت بوده است. فردی که با داشتن بدترین شرایط ممکن (در شرایطی که تمام بدن بی‌حرکت است و تنها سر و گردن حرکت می‌کند)، باز شکرگزار خداوند است و از راه حقی که رفته و پیموده، پشیمان نیست.

ویژگی شخصیتی شهید حسین دخانچی

شهید حسین دخانچی اسفند ماه سال 1363 و در عملیات بدر به درجه‌ی جانبازی نائل و قطع نخاع از گردن شد. بارز‌ترین ویژگی این شهید، صبرش بر سختی‌ها و مشکلات ناشی از مجروحیت و رضایت قلبی‌اش به تقدیری بود که برایش رقم خورده بود. به حدی که حاضر نبود دیگران برای شفایش دعا کنند و می‌گفت من دست و پا‌هایی را که در راه خدا داده‌ام به هیچ عنوان پس نمی‌گیرم.

خاطرات شهید حسین دخانچی

در ادامه چند خاطره‌ از شهید حسین دخانچی به نقل از علی دخانچی، برادر شهید و نزدیکان ایشان را با هم مرور می‌کنیم:

راز حاجت

17 سال جانباز قطع نخاع بود. خواهر می‌خواست مشرف بشود عتبات عالیات که حاج حسین بهش گفت: سر قبر مسلم (ع) که رفتید، من حاجتی دارم. از ایشان بخواهید حاجت من برآورده شود.

تعجب کردم برام جای سؤال داشت. چون هرکسی کربلا می‌ره برای گرفتن حاجت سراغ امام حسین (ع) یا حضرت عباس (ع) می‌ره، اما حاجی گفت سر قبر مسلم (ع).

هرچه اصرار کردم چرا مسلم ابن عقیل (ع) جواب نداد.

وقتی شهید شد تازه راز حرفش رو فهمیدم؛ شهادتش مصادف شد با روز شهادت حضرت مسلم (ع).

***

قبل از انقلاب من و برادرم تصمیم گرفتیم برای پخش تصاویر امام خمینی (ره) کاغذ باد درست کنیم. عکس حضرت امام را روی آن می‌چسباندیم و به مکان‌های مختلف از قبیل شهربانی سابق که کماندوها بودند می‌فرستادیم و آن‌ها تعجب می‌کردند و نمی‌دانستند این کاغذ بادها را چه کسی هوا می‌کند.

***

قبل از انقلاب اسلامی ‌در کلاس‌های درس عکس شاه را بر روی دیوارها نصب می‌کردند و کسی جرأت نمی‌کرد که به آن بی‌احترامی ‌یا پاره کند که از طرف مدیر مدرسه بازخواست می‌شد. من و برادرم حسین و دیگر دوستان شبانه دست به اقداماتی می‌زدیم. از قبیل این‌که عکس حضرت امام را بر روی دیوارهای کلاس نصب می‌کردیم و قاب عکس شاه را از بین می‌بردیم. به طوری که هیچ‌کدام از مسئولین مدرسه متوجه کارها نمی‌شدند و حیران و متعجب که چه وقت و چه کسانی دست به چنین کار خطرناکی زده و بچه‌های کلاس خوشحال و با دیدن تصویر حضرت امام صلوات می‌فرستادند.

خرید کتاب تب ناتمام

نسخه چاپی کتاب تب ناتمام را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب سفرش داده و خریداری نمایید.

دانلود کتاب تب ناتمام

نسخه الکترونیک کتاب تب ناتمام را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.

سمانه خوش انگشت
سمانه خوش انگشت
دیدگاه شما چیست؟
شما اولین نفری باشید که درباره این مطلب نظر می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *