عباس دانشگر عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب به اسلام خدمت می کرد که در ۲۰ /۰۳/۱۳۹۵هجری شمسی در کشور سوریه و در حلب شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع در گلزار شهدای امامزاده اشرف سمنان به خاک سپرده شد. در این مقاله کتاب شهید عباس دانشگر pdf را معرفی میکنیم.
کتاب آخرین نماز در حلب نوشته مومن دانشگر، زندگینامه و خاطرات جوان مومن انقلابی، مدافع حرم پاسدار شهید عباس دانشگر است. شهدای مدافع حرم همچون ستارگان، نهتنها در ایران، بلکه در جهان اسلام میدرخشند و نورافشانی میکنند و زمینه ظهور و رهایی از ظلم و ستم را فراهم میکنند.
معرفی کتاب آخرین نماز در حلب
چند صباحی از شهادت جوان مؤمن انقلابی، مدافع حرم، پاسدار شهید عباس دانشگر نگذشته بود که دوستانش وصیّت نامه، دل نوشته ها، نامه ها، و دستورالعمل عبادی و ورزشی او را در فضای مجازی منتشر کردند.
هم زمان سردار حمید اباذری، جانشین محترم فرماندهی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) نیز به خاطر ویژگی های بارز این شهید دهه هفتادی، او را به عنوان نمونه یک جوان مؤمن انقلابی معرفی کرد. این توصیف باعث شد تا پدر این شهید بزرگوار به جمع آوری کتاب اخرین نماز در حلب بپردازد.
کتاب شهید عباس دانشگر pdf
pdf کتاب آخرین نماز در حلب در نسخه الکترونیک کتاب در فراکتاب عرضه شده است و میتوانید آن را در نرم افزار فراکتاب به صورت آنلاین و یا بدون نیاز به اینترنت و پس از دانلود مطالعه نمایید. کتاب آخرین نماز در حلب pdf به صورت جداگانه و خارج از نرم افزار عرضه نشده است.
برشی از متن کتاب زندگینامه شهید عباس دانشگر
عباس دانشگر در اواخر مهرماه ۱۳۹۱ فعالیت خود را در کانون «اندیشهٔ مطهر» و نیز بخش مستندسازی مرکز شهید آوینی آغاز کرد و مدتی نیز به عنوان دبیر مشاوران جوان فرماندهی در دانشگاه فعالیت می کرد. او در اواخر بهار ۱۳۹۲ در دفتر سردار اباذری مشغول به کار شد.
عباس با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعهٔ بسیار، موفق شد بنیه های اعتقادی و اخلاقی خود را روزبه روز مستحکم تر کند و محیط کار، نوع مسئولیت خطیر، و رفتن به مأموریت های فراوان به همراه سردار اباذری، با وجود سن کم از او مردی دلاور ساخت.
از دست نوشته های مناجات گونهٔ او با خداوند متعال برمی آید که در او تحولی درونی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا می دید و از اعمال روزانهٔ خود حساب می کشید. عباس تا قبل از شهادتش دو بار در پیاده روی اربعین در کربلا شرکت کرد و چندین بار برای تعالی روح خود به قم و مشهد مقدس مسافرت کرد.
او در ۲۸ بهمن ماه ۱۳۹۴ دخترعموی خود را به همسری برگزید و عقد موقتی بین آن ها خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی آن ها نگذشته بود که عباس عزم سفر به سوریه کرد و سرانجام برای مبارزه با دشمنان تکفیری در ۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ به جبههٔ مقاومت در سوریه پیوست. شرایط دشوار منطقه سبب شد که او پس از پایان دورهٔ مأموریتش، ماندن را بر بازگشت به ایران ترجیح دهد و هفت روز سخت را در کنار هم رزمانش در جبههٔ مقاومت بگذراند. آخرین مسئولیت او در حلب سوریه، فرماندهی گروهان بود.
او سرانجام عصر روز ۲۰ خردادماه ۱۳۹۵ در حالی که بیست وسومین بهار زندگی اش را می گذارند، در روستای هویز در حومهٔ جنوبی شهر حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید.
دانلود کتاب آخرین نماز در حلب
علاوه بر دانلود نسخه الکترونیک این کتاب، امکان خرید کتاب آخرین نماز در حلب نسخه چاپی با تخفیف ویژه در فراکتاب فراهم شده است.
خرید کتاب آخرین نماز در حلب
زندگی نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی، مدافع حرم پاسدار شهید عباس دانشگر
کتاب راستی دردهایم کو؟
کتاب راستی دردهایم کو؟ اثر محسن حسن زاده توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این اثر روایتی است از حیات عباس، که از زبان خود او بیان می شود.
این قلم کوشیده است که از زبان دست نوشته ها و گفتار عباس بهره بگیرد، به مقصود و احوالات او نزدیک شود و پاره های به هم پیوسته ی خرده روایت های مربوط به او را به هم قفل و زنجیر کند. بر این اساس، تمام آنچه که می خوانید، روایت هایی کاملاً منطبق با واقعیت است.
آنچه در کتاب راستی دردهایم کو؟ خواهید خواند حاصل کوشش خستگیناپذیر پدر بزرگوار شهید است که مهربانانه این قلم را در همراهی برای نوشتن از عباس، یاری دادند.
بخشی از متن کتاب شهید عباس دانشگر pdf
توی درگیری ها مدام لباس هایمان از خاک پر می شود. تنی به آب می زنم. حسین که مرا دیده، می گوید: «غسل شهادت هم کردی دیگه؟ » می گویم: «چه کنیم. برای همین راه اومدیم. » می خندد. صحبت مان که تمام می شود، می روم که لباس هایم را بشویم. این روزها بیشتر لباس مشکی محرمم را تن کرده ام. توی مقر یک ماشین لباسشویی داریم و گه گاه با آن لباس هایمان را می شوییم.
یکی از بچه ها که دیده می خواهم لباس مشکی ام را بشویم، لباسش را می دهد دستم و می گوید: «کمیل، این رو بنداز توی ماشین!» لباسش را می اندازم توی ماشین. لباس مشکی ام را با دست می شویم. نگرانم که رنگ پس بدهد و لباس بچه ها را خراب کند و مدیونشان بشوم. لباسم را که می شویم، پشت بیسیم اعلام می کنند که توی خط کمک می خواهند. فرصت نشده لباس را پهن کنم. می روم خط.
برای خرید نسخه چاپی و الکترونیکی این کتاب می توانید به سایت یا اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.
راستی دردهایم کو؟
حاجت گرفتن از شهید عباس دانشگر
در حاشیه مراسم بزرگداشت شهید «عباس دانشگر» بانویی خود را به مادر این شهید بزرگوار رساند؛ پس از در آغوش گرفتن و طلب شفاعت از مادر شهید، ماجرای بیماری، معجزه شفا و تحول معنوی که در زندگیاش ایجاد شد، را با چشمی اشکبار برای مادر شهید تشریح کرد.
آن بانو اینگونه بازگو کرد: مدتی درگیر بیماریام بودم؛ بهگونهای که این بیماری باعث پیوند قلبیام با حضرت حق شد.
نه اینکه این رابطه منشأ ترس از مرگ باشد، بلکه جملهای از آیتالله بهجت در آن روزها، طوفانی در درونم ایجاد کرد و آن جمله این بود که «هرگاه خدا را بیشتر از هر چیزی دوستداشتی، مؤمنشدنت را جشن بگیر».
این جمله منشأ تحولم شد. بیشتر از گذشته عاشق معنویات شدم، حجابم کامل بود اما عاشق حجاب فاطمی شدم. آوای قرآن و نماز در زندگیام بهگونهای دیگر جاری شد.
در همان روزها در فضای مجازی موضوع «برادر شهیدت را انتخاب کن» را شنیدم.
بسیاری رفیق شهیدشان را دوست داشتند و از کراماتشان در زندگی شخصیشان میگفتند. یکی حاج حسین خرازی رفیق شهیدش بود، دیگری شهید آوینی و بسیاری هم شهدای مدافع حرم و من!
اعتکاف
این بانوی شهمیرزادی با بیان اینکه اعتکاف 96 سرمنشأ زیباییهای زندگیام شد، اضافه کرد:
با اخلاص قلبی شب شهادت عقیله بنیهاشم حضرت زینب (س)، برادر شهیدم را انتخاب کردم و او کسی نبود؛ جز برادر شهیدم «عباس دانشگر».
در همه حال به یادش بودم و او را سهیم کارهای خیرم میکردم. تا روز بیست و یکم ماه رمضان، نذری در خانهام برپا کردم و همه شهدا و اسرای کربلا را سهیم کردم و رسیدم به نام مدافع حرم که با ذوق نام برادر شهیدم «عباس دانشگر» را گفتم.
در کمال ناباوری آن شب در عالم خواب شهید دانشگر را دیدم که با لباس مقدس سپاه و خوشحال مهمان ماست. رو به من گفت «خواهر! مادر من اینجا فاطمه زهراست الحمدلله» و مادر گرامی من هم نامش «فاطمه» است. قصد دارند نام فاطمه زهرا را روی خود بگذارند تا همه به این نام او را صدا کنند.
آن بانو با بیان اینکه در آن روزها من دوره درمانیام را سپری میکردم، اضافه کرد: شهید دانشگر با نگاهی نافذ در عالم خواب گفتند: شما نزد مادرم فاطمه برو و بگو «مهر، تسبیح و پارچه سبزی» که عباس بار آخر از کربلا آورد، به شما بدهد تا با آن نماز به جای آوری که شفایت حاصل خواهد شد انشاءالله.
بیماریام در حال عود بود. تودهای در بدنم بود که در حال پیشرفت بود اما اکنون تنها بهواسطه ایمان و اعتقادم حالم رو به بهبودی است و به لطف دعای برادر شهیدم در سلامت کامل هستم.
مادر شهید دانشگر نیز در پاسخ به درخواست این خادمالزهرا (س) که فرزندش در عالم خواب به او گفت: امانتی مهر، تسبیح و پارچه سبز را از مادرم بگیر، گفت: بله! این امانتی نزدم هست و حتماً خواسته پسرم اجابت میشود.
آری! این است معجزه قرآن که میفرماید: شهدا زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
شهید عباس دانشگر و همسرش
در ادامه نامه ای از شهید عباس دانشگر به همسرش را میخوانید.
سلام این پیام رو در تاریخ ۲۱/۲/۱۳۹۵ مینویسم.
میگن آدما دو دستهاند: یا زندهان یا مرده! زندههاشون دو دستهاند: یا خوابن یا بیدار! بیداراشون دو دستهاند: یا معمولیان یا عاشق! عاشقاشون دو دستهاند: کسانی که فقط لاف عشقو میزنن و اداشو درمیآرن که همیشه تا آخر باهات نمیآن و کسایی که واقعاً عاشقن! کسایی که واقعاً عاشقن فقط یه دستهاند: کسایی که زندگیشون طعم مهربونی، رابطهشون بوی صداقت میده.
باید با هم تلاش کنیم تا عاشق بشیم!
عشقم …
لقب شهید عباس دانشگر
عباس در ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ در حالی که بیست و سه بهار از سن او میگذشت در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید.🕊
فرماندهاش سردار اباذری به او لقب «جوان مومن انقلابی» داد و با دلی پر از اندوه این چنین گفت: «مجموعه سپاه یکی از فرماندهان شجاع و مدیر خود را از دست داد.»
دانلود رایگان کتاب آخرین نماز در حلب رو چطور انجام بدم، در سایتتون ثبت نام کردم اما باز هم دانلود نمیشه!!
امکان دانلود کتاب آخرین نماز در حلب pdf رایگان در فراکتاب وجود ندارد. دانلود رایگان کتاب ها باعث تضییع حق نویسنده و ناشر خواهد شد. اما کتاب شهید عباس دانشگر pdf را میتوانید برای مدت حدود ده دقیقه در نرم افزار فراکتاب رایگان مرور کنید.