کتاب قصه دلبری، زندگینامه شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی به روایت مرجان درعلی همسر شهید می باشد.
معرفی کتاب قصه دلبری
شهید محمدحسین محمدخانی، یکی از شهدای مدافع حرم است، او در 30 سالگی در سوریه به شهادت رسید. در این کتاب نویسنده زندگی شهید محمدخانی را به روایت همسرش منتشر کرده است.
شهید محمدخانی از فعالان بسیج دانشجویی بود و در علمیاتهای تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت میکرد، کتاب قصه دلبری، درباره سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای ابتدایی آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو میکند.
ارائه نسخه الکترونیک و چاپی
قصه دلبری
خلاصه کتاب قصه دلبری
نویسنده رمان قصه دلبری شهید محمد خانی سعی دارد تا داستان زندگی و شخصیت شهید محمدخانی را از زبان همسر وی بازگو کند.
کتاب را محمدعلی جعفری نوشته است که پیش از این زندگی این شهید را به روایت همراهان و همرزمانش در «عمار حلب» نوشته و منتشر کرده بود، اینبار از زاویهای جدید و البته با نگاهی نزدیکتر به زندگی این شهید مدافع حرم پرداخته است.
خاطرات «قصه دلبری» از دوران دانشجویی همسر شهید در دانشگاه آغاز میشود و پس از آن با ذکر خاطراتی از آغاز زندگی مشترک با شهید محمدخانی، تولد فرزندان و در نهایت شهادت شهید به اتمام میرسد. کتاب نثری شیرین و خواندنی دارد؛ مانند اکثر آثاری که روایت فتح در این قالب منتشر کرده است، با این تفاوت که اینبار حرف از شهیدی است که همانند ما در این شهر نفس کشیده و زندگی کرده است.
از جمله ویژگیهای «قصه دلبری»، داستان بیپیرایه آن است که براساس واقعیت چیده شده؛ بیآنکه نویسنده بخواهد از شخصیت اصلی این قصه یک ابرقهرمان یا یک اسطوره بسازد.
نسخه الکترونیک این کتاب را رایگان در نرم افزار فراکتاب برای مدت حدود ده دقیقه مرور کنید.
بخشی از متن کتاب
«آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست. آن دفعه را خودخوری کردم.
دفعه بعد رفت کنار میز که نگاهش به ما نیفتد. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم، بلندبلند اعتراضم را به بچهها گفتم. به در گفتم تا دیوار بشنود، زور می زد تا جلوی خندهاش را بگیرد.
معراج شهدای دانشگاه انگار ارث پدرش بود. هر موقع میرفتیم، با دوستانش آنجا میپلکیدند. زیرزیرکی میخندیدم و میگفتم:«بچهها، بازم دار و دسته محمدخانی!»
بعضی از بچههای بسیج با سبک و سیاق و کار و کردارش موافق بودند، بعضی هم مخالف، معروف بود به تندروی کردن و متحجر بودن.
از او حساب میبردند، برای همین ازش بدم میآمد.
فکر میکردم از این آدمهای خشک مقدس از آن طرف بام افتاده است. آنهایی که با افکار و رفتارش موافق بودند میگفتند: «شبیه شهداست، مداحی میکنه، میره تفحص شهدا!».
دانلود کتاب قصه دلبری
نسخه الکترونیک این کتاب که با استفاده از پی دی اف کتاب قصه دلبری تولید شده است را میتوانید در نرم افزار فراکتاب دانلود و آنلاین و یا بدون نیاز به اینترنت مطالعه بفرمایید.
برشی دیگر از متن کتاب
مطمئن شده بود که جوابم مثبت است. تیر خلاص را زد. صدایش را پایینتر آورد و گفت: «دو تا نامه نوشتم براتون: یکی توی حرم امام رضا(ع) یکی هم کنار شهدای گمنامِ بهشت زهرا(س)» برگه ها را گذاشت جلوی رویم، کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آنها. درشت نوشته بود. از همان جا خواندم؛ زبانم قفل شد:
تو مرجانی، تو در جانی، تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
انگار در این عالم نبود، سرخوش! مادر و خالهام آمدند و به او گفتند: «هیچ کاری توی خونه بلد نیست، اصلا دور گاز پیداش نمیشه. یه پوست تخمه جا به جا نمیکنه! خیلی نازنازیه! » خندید و گفت: «من فکر کردم چه مسئلۀ مهمی میخواین بگین! اینا که مهم نیست!»
حرفی نمانده بود. سه چهار ساعتی صحبتهایمان طول کشید. گیر داد که اول شما از اتاق بروید بیرون. پایم خواب رفته بود و نمیتوانستم از جایم تکان بخورم. از بس به نقطهای خیره مانده بودم، گردنم گرفته بود و صاف نمیشد. التماس میکردم: «شما بفرمایین، من بعد از شما میام! » ولکن نبود، مرغش یک پا داشت. حرصم درآمده بود که چرا اینقدر یک دندگی میکند. خجالت میکشیدم بگویم چرا بلند نمیشوم. دیدم بیرون برو نیست، دل به دریا زدم و گفتم: «پام خواب رفته! » از سرِ لغزپرانی گفت: «فکر میکردم عیبی دارین و قراره سر من کلاه بره!»
کتاب قصه دلبری pdf رایگان
دانلود کتاب قصه دلبری pdf رایگان در فراکتاب ممکن نیست اما با نصب نرم افزار میتوانید کتاب قصه دلبری pdf و همه کتابهای الکترونیک و صوتی را برای مدتی محدود رایگان مرور کنید.
مشخصات این کتاب در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | روایت فتح |
نویسنده: | محمدعلی جعفری |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 143 |
موضوع: | شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر |
قالب: | pdf اختصاصی و چاپی با تخفیف ویژه |