کتاب تب ناتمام روایت زندگی سرکار خانم شهلا منزوی مادر جانباز شهید حسین دخانچی است که 17 سال عاشقانه و صبورانه فرزند جانبازش را پرستاری میکند. مسابقه کتابخوانی تب ناتمام با استفاده از این کتاب تا پایان آذرماه 1403 در حال برگزاری است.
از کودکی کتاب را به عنوان دوست و همنشینی معرفی کردهاند که به ما دانایی و لذت میبخشد. با این حال همه میدانیم مطالعه و کتاب دست گرفتن به معنای یک تنهایی خودخواسته است. همین انزوا و سکون برای برخی افراد آزاردهنده است. در جهان شلوغ و پرهیاهوی مدرن یک جا نشستن و خیره شدن به صفحاتی که در پسزمینهاش نه موسیقی پخش میشود نه تصاویر خندهدار یا هیجانانگیزی دارد، کار سخت و دشواری است.
مسابقه کتابخوانی از جمله راهکارهایی است که باعث میشود مطالعه به یک ماجرای جذاب و مهیج تبدیل شود. اگر بدانید با خواندن کتابی که در دست دارید میتوانید صاحب جایزه شیرینی بشوید این ماجرا باعث میشود هم کتاب را دقیقتر بخوانید و هم اینکه انگیزه مضاعفی برای مطالعه داشته باشید. در ضمن اگر این کار را با گروه دوستان یا خانواده انجام بدهید ماجرا حسابی قشنگتر میشود. شما کتاب مشترکی خواندهاید که میتوانید ساعتها در مورد موضوع و محتوایش با هم گفتگو کنید و با حال و هوای رقابت فضا را شورانگیزتر نمایید. تمام آنها که در مسابقات کتابخوانی شرکت میکنند برندهاند چون دوست تازهای دارند که حسابی بر دانش و فهمشان از جهان افزوده است. با مسابقات کتابخوانی دوستانت را زیاد کن.
انتشارات حماسه یاران در همین راستا در نظر دارد مسابقه ای برای کتاب تب ناتمام برگزار کند.
نحوه شرکت در مسابقه کتابخوانی تب ناتمام
به دو روش میتوانید در مسابقه کتاب تب ناتمام شرکت کنید:
1- پس از مطالعه کتاب الکترونیک تب ناتمام و یا خواندن نسخه چاپی کتاب به سوالات این مسابقه در لینک ذیل پاسخ دهید.
2- ارسال سریال قرعه کشی درج شده در برگه الصاق شده به کتاب چاپی همراه با کد ملی به شکل ذیل:
کد ملی * سریال قرعه کشی
جوایز شرکت در مسابقه کتاب تب ناتمام
علاوه بر لذت خواندن این کتاب با شرکت در مسابقه این جوایز به قید قرعه به مخاطبان تقدیم خواهد شد:
تبلت، ساعت مچی، ایرپاد، هدفون و جوایز نقدی
به همراه 10 هدیه ویژه از طرف مادر شهید دخانچی
تب ناتمام
معرفی کتاب تب ناتمام
کتاب «تب ناتمام» روایت زندگی سرکار خانم شهلا منزوی مادر جانباز شهید حسین دخانچی است که 17 سال عاشقانه و صبورانه فرزند جانبازش را پرستاری میکند. شهید «حسین دخانچی» سال 1363 در عملیات بدر قطع نخاع شد. پس از تحمل 17 سال درد و رنج جانبازی در سال 1381 به شهادت رسید.
این کتاب روایت زندگی دختری به نام شهلاست. دختری که در سیزده سالگی دست در دستان مردی میگذارد که حداقل ده سال از او بزرگتر است. زندگیشان شیرین شروع میشود. با یاد گرفتن آشپزی و کدبانوگری از عمهجان، با بازی و بدوبدو در حیاطِ بزرگ خانه پدرشوهر و با خندههای ریز و درشت شهلا و شکوه و فاطی که گاه و بیگاه، اتاقها و پستوهای خانه را پر میکند. سالها از پی هم میگذرند و کمکم صدای گریه، جای خنده را میگیرد و زندگی دو نفره شهلا و مرتضی، با چهار پسری که خدا در دامانشان میگذارد، روز به روز شیرین و شیرینتر میشود.