کتاب مغازه جادویی نوشتهٔ جیمز آر دوتی است و با ترجمه فروزان صاعدی است که در انتشارات کتاب مجازی منتشر شده است. داستان کتاب مغازه جادویی، داستانی واقعی از زندگی نویسنده جیمز آر دوتی جراح مغز و اعصاب است که در سال 2016 منتشر شد. این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای دنیا است که تقریبا به 40 زبان ترجمه شده است. مغازه جادویی داستان جادوی ذهن است، جادویی که میتواند ذهنمان را دگرگون سازد. در این مقاله خلاصه کتاب مغازه جادویی را ارائه میکنیم.
کتاب مغازه جادویی درباره چیست
تغییرات رهایی بخش در زندگی هر انسانی در اشکال مختلف و در مواجهه با اتفاقات مختلف رخ می دهد؛ با خواندن سرگذشت نامۀ هر شخص می توان پی برد که به عدد همۀ آدم ها، نقشۀ راه و حوادثی برای تغییر مسیر وجود دارد.
داستان کتاب مغازه جادویی که سرگذشت خودنوشتی از جیمز دوتی؛ جراح مغز و اعصاب و بنیان گزار و مدیر یک مرکز تحقیقات در دانشگاه استنفورد است، یکی از کتاب های جذاب و پُرطرفدار در این فضاست که با یک رویکرد متفاوت به این مسئله می پردازد و توانسته به سرعت موقعیت فروش و دیده شدن خوبی را برای خود پیدا کند و اکنون به ده ها زبان ترجمه شده و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
معرفی کتاب مغازه جادویی
جیمز دوتی در این کتاب که کتابی در فضای بینابین خودمراقبتی و زندگی نامه است، سعی کرده شیوههای تحقیق علمی را در بیان داستان زندگی خود به کار بگیرد و بنا به تجربیات شخصی، به مخاطب این پیام را برساند که برای رسیدن به اهداف بزرگ، نیازی توامان به قلب و عقل وجود دارد.
او با زبانی ساده و لحنی صمیمی و گاه شعرگونه سعی دارد مخاطب را به احساس درونی خود گره بزند و در این مسیر جادویی هم قدم خود کند.
این رمان به نوعی یک خودزندگینامه است که جیمز دوتی در تلاشی ادبی به توصیف وقایع کودکی و بزرگسالیاش و البته لایههای روانیاش در آن پرداخته است. نویسنده، این داستان را مسیری برای پیدا کردن درمان رنجهای کودکی و یادگیری خودمراقبتی قرار داده است. نویسنده همراه با این داستان، دست به آسیبشناسی، آسیبهای خانوادگی و سرخوردگیهای ناشی از آن پرداخته و ضمن جسارت در پرداختن به رنجهای خویش، دیگران را نیز به بازخوانی رنجهایشان دعوت کرده است.
مغازه جادویی
خلاصه کتاب مغازه جادویی
خلاصه کتاب مغازه جادویی؛ در بستر یک قصۀ سرگذشت محور، مانند بسیاری دیگر از آثار منتشر شده در فضای انگیزشی، از طریق الهام بخشی متأثر از تجربه، مخاطب را به توجه بیشتر به ذهن آگاهی دعوت می کند و قدرت و تعیین کنندگی حاصل از آن در لحظات حساس زندگی آدمی را نشان می دهد. نویسنده ضمن آسیب شناسی و سرخوردگی ناشی از محیط و خانواده در دوران کودکی، مهم ترین راه حل هر مسئله را در هر سن و در هر مرحله از زندگی، شناخت و پذیرش آن مسئله و پس از آن، خودمراقبتی می داند. او همچنین درد را، تجربه ای هرچند رنج آور در جهت رشد معرفی می کند که وجود آن باعث اتفاقات جادوگونه در زندگی خواهد بود.
آغاز این کتاب، لحظه پرتنش و پر اضطراب جراحی مغز یک کودک توسط جیمز است. او درگیر جراحی مغز یک کودک است تا توموری سرطانی را از مغز او خارج کند اما در حین همین عمل است که ذهن جیمز به دوران کودکی پرفراز و نشیب خودش برمیگردد. دورانی که به خاطر فقر شدید خانواده و نابسمانی در روابط خانوادگی، دورانی بسیار سخت برای او بوده است اما یک ملاقات غیرمنتظره و آشنایی با یک مغازه عجیب، کل داستان زندگیاش را تغییر میدهد.
او در مغازه روث، با چیزهایی عجیب و غریب و گویی جادویی روبرو میشود و درمان ترسها و خشم و افسردگیاش را میان خرت و پرتهای این مغازه پیدا میکند. جیمز بزرگ تر می شود اما خاطرۀ آن مغازه از او دور نمی شود؛ چون آن مکان جایی بود که هویت آیندۀ او را ساخت.
مغازه ی جادویی در سه قسمت نوشته شده است؛
اول ورود به مغازهی جادویی
دوم اسرار مغز
سوم اسرار قلب
برشی از خلاصه ی کتاب مغازه جادویی
«مثل یه زخم میمونه، فکر کن زانوم زخم شده، چیکار باید بکنم؟ باید مراقبش باشم، تمیزش کنم، پانسمانش کنم و اطمینان پیدا کنم که خوب میشه. یا می تونم اون رو نادیده بگیرم و وانمود کنم که اصلا زخم نیست.
وانمود کنم که درد نمی کنه یا نمی سوزه و فقط ساق شلوارمو پایین بکشم روی اون و امیدوار باشم که خودش خوب میشه. آیا این بهترین درمانه؟
زخم های قلبمون همین طوری اند. باید بهشون توجه کنیم تا شفا پیدا کنن در غیر این صورت، اون زخم ها همین طوری اذیتمون میکنند. گاهی برای یه مدت خیلی طولانی. همۀ ما آسیب می بینیم. تا بوده همین بوده. اما همه چیزایی که اذیتمون میکنن یه ترفندی هم دارن. اونا یه نتیجۀ شگفت انگیز دارن.
قلبمون وقتی زخم میشه که بازه. ما به وسیلۀ درد رشد می کنیم. به همین دلیله که باید تک تک چیزای دشوار زندگیمونو بپذیریم. من برای افرادی که مشکلی ندارن احساس تأسف می کنم. کسایی که هیج وقت مجبور به پشت سرگذاشتن چیزای دشوار نیستن. اونا هدیه رو از دست میدن. اونا جادو رو از دست میدن»
و در بخشی دیگر می خوانیم؛
من عاشق جادوگری بودم و می خواستم یه روزی جادوگر بزرگی بشم اما تنها وسیله ی جادوگری من یه انگشت مصنوعی بود که اون هم خراب شد! سوار دوچرخم شدم و توی شهر گشتم تا به مغازه جادوگری برسم. وقتی وارد مغازه شدم فکر نمی کردم جادویی رو یاد بگیرم که تمام زندگیم رو عوض کنه!
من اونجا یک پیرزن به اسم روث دیدم که به همراه پسرش برای چندوقت به شهر ما اومده بودن.بهش گفتم به جادوگری علاقه دارم و اون گفت می تونه بهم جادویی رو یاد بده که از همه ی جادوها بالاتر و قوی تره.
من از روز بعد شاگرد و همراه اون شدم.
توی اون مغازه روث بهم از جادویی گفت که زندگی خودش رو تغییر داد و من رو هم در نهایت از یک پسربچه ی فقیر به یک پزشک مغز و اعصاب تبدیل کرد.اون هم نه با یک چوب دستی و کلاه جادویی که از توش خرگوش بیرون میاد، بلکه با چند روش ساده، من رو از سرگردونی نجات داد.
ما هم تونستیم پول خونه رو جور کنیم و هم من از اون افسردگی و سردرگمی نجات پیدا کردم.
جیمز آر دوتی
دوتی، پزشک درمانگر بالینی در گروه جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه استنفورد و مدیر مرکز تحقیقات و آموزش همیاری و نوع دوستی در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد است. او تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، ایروین و دانشکده پزشکی در دانشگاه تولین به پایان رساند. او در رشته جراحی مغز و اعصاب در مرکز پزشکی ارتش والتر رید آموزش دید و فلوشیپ را در زمینه جراحی مغز و اعصاب کودکان در بیمارستان کودکان در فیلادلفیا (CHOP) و در نورالکتروفیزیولوژی متمرکز بر استفاده از پتانسیل های برانگیخته دریافت کرد.
جیمز آر دوتی همچنین در حوزههای مختلفی از جمله علوم اعصاب، تأثیر مدیتیشن و شفایابی، انسانشناسی و خیریه فعالیت داشته است. او به عنوان یک صاحبنظر و محقق در زمینهی خودش شناخته میشود و در کنفرانسها و سخنرانیهایی در سراسر جهان به عنوان سخنران دعوت میشود.
نقد داستان کتاب مغازه جادویی
کتاب مغازه جادویی در زمرۀ کتابهای خودیاری قرار میگیرد اما کمی با دیگر کتابهای خودیاری متفاوت است و خاطرات دکتر دوتی است که سعی دارد با تجربیاتش در مغازه جادویی، شما را با قدرت عشق و قلب آشنا کند. رمان مغازه جادویی مناسب نوجوانان، جوانان و بزرگسالان است.
دکتر دیپاک چوپرا نویسنده کتاب ابر مغز نیز می گوید؛ «شفای واقعی، هم زیستی و هم معنوی است. وقتی عشق و شفقت را تجربه میکنی، بدن به سمت هموستاز و خودتنظیمی تغییر جهت میدهد. وقتی خودت را شفا میدهی، دیگران را شفا دادهای. برعکس این هم صدق میکند. اعمال محبتآمیز و شفقتبار، شفای واقعی جهاناند. در این کتاب فوقالعاده، دکتر جیمز دوتی راه را به شما نشان میدهد.»