کتاب دختر شینا به روایت زندگی خانم قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی (به عبارت بهتر، سردار شهید حاج ستار همدانی) می پردازد. نویسنده کتاب دختر شینا، خانم بهناز ضرابی زاده هستند و این کتاب را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.
خلاصه کتاب دختر شینا
دختر شینا در خانوادهای در یکی از روستاهای رزن همدان به نام قایش به دنیا آمد. در همان زمانهایی که دختر داشتن چندان خوشایند خانوادهها علی الخصوص پدر خانواده نبود، همان زمانهایی که نام آخرین دختر را خانم بس میگذاشتند، یعنی دیگر دختر بس است. دختر شینا به دنیا آمد و به خاطر خیر و برکتی که همراه خود آورد، و بجای خانم بس، نام قدم خیر را روی وی گذاشتند.
در دوران کودکی و نوجوانی برعکس دیگر دختران خانواده، دست به سیاه و سفید نمیزدند. در همین اثنا سر و کله خواستگاری پیدا میشود، با وجود مخالف عجیب پدر برای ازدواج که بهانه کوچک بودن او را میآورد، خواستگاری صورت گرفت و سوگلی باید خانه را ترک کند و به خانه شوهر برود. دوران نامزدی جالب و پرهیجانی را طی میکند، (از نامه نوشتن و دیدارهای نامزد و خجالتهای قدم خیر که این ابهام را برای نامزدش بوجود آورد که آیا مرا دوست دارد؟) نویسنده چنان این لحظات را توصیف میکند و به نگارش در میآورد که تا مدتهای مدید از ذهن خواننده خارج نمیشود، جزئیاتی از مراسم عروسی و تولد فرزند اول و… وحتی مکانها.
فرزند اولشان داستانهای خود و رنج نبودنهای همسر هنگام وزن حمل را دارد. در این زمانها شهیدابراهیمی درگیر پخش اعلامیه و کارهای انقلابی بودند، قدم خیر از نبود همسر در کنار خود بسیار ناراحت بودند لحظات سخت و پر مشقتی را تحمل میکردند. همسرشان تقریبا زمان به دنیا آمدن هیچ کدام از فرزندانشان نبودند، زمان انقلاب در گیر کارهای انقلابی و زمان جنگ، در کارهای جنگ و عملیات و… بودند. دختر شینا در سرمای شدید همدان، باردار، فرزندان کوچک، یا پارو به دست میگرفت و برفها را از پشت بام یا جلوی خانه پارو میکرد و یا پیت نفت تا به صف دریافت نفت برود.
دانلود کتاب دختر شینا
دانلود رمان دختر شینا در نسخه الکترونیکی و نسخه صوتی در فراکتاب امکان پذیر است و شما میتوانید آن را پس از خرید در نرم افزار فراکتاب مطالعه کنید و یا بشنوید.
دختر شینا
برشی از متن رمان
آن شب وقتی مهمانها رفتند، پدرم به مادرم گفته بود: «به خدا هنوز هم راضی نیستم قدم را شوهر بدهم. نمیدانم چطور شد قضیه تا اینجا کشیده شد. تقصیر پسرعمویم بود. با گریهاش کاری کرد توی رودربایستی ماندم. با بغض و آه گفت اگر پسرم زنده بود، قدم را به او میدادی؟! حالا فکر کن صمد پسر من است.» پسرِ پسرعموی پدرم سالها پیش در نوجوانی مریض شده و از دنیا رفته بود. بعد از گذشت این همه سال، هر وقت پدرش به یاد او میافتاد، گریه میکرد و تأثر او باعث ناراحتی اطرافیان میشد. حالا هم از این مسئله سوء استفاده کرده بود و این طوری رضایت پدرم را به دست آورده بود.
در قایش رسم است قبل از مراسم نامزدی، مردها و ریش سفیدهای فامیل مینشینند و با هم به توافق میرسند. مهریه را مشخص میکنند و خرج عروسی و خریدهای دیگر را برآورد میکنند و روی کاغذی مینویسند. این کاغذ را یک نفر به خانواده داماد میدهد. اگر خانواده داماد با هزینهها موافق باشند، زیر کاغذ را امضا میکنند و همراه یک هدیه آن را برای خانواده عروس پس میفرستند. آن شب تا صبح دعا کردم پدرم مهریه و خرجهای عروسی را دست بالا و سنگین گرفته باشد و خانواده داماد آن را قبول نکنند. فردا صبح یک نفر از همان مهمانهای پدرم کاغذ را به خانه پدر صمد برد. همان وقت بود که فهمیدم پدرم مهریه ام را پنج هزار تومان تعیین کرده.
پدر و مادر صمد با هزینههایی که پدرم مشخص کرده بود، موافق نبودند؛ اما صمد همین که رقم مهریه را دید، ناراحت شده و گفته بود: «چرا این قدر کم؟! مهریه را بیشتر کنید.» اطرافیان مخالفت کرده بودند. صمد پایش را توی یک کفش کرده و به مهریه پنج هزار تومان دیگر اضافه کرده و زیر کاغذ را خودش امضا کرده بود.
تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب دختر شینا
متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب دختر شینا بدین شرح است:
بسمهتعالی
رحمت خدا بر این بانوی صبور و باایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنجهای توانفرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامهی جهاد دشوارش باز دارد.
جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود.
شهریور ۹۱
اگر شما هم این رمان را خواندهاید، خلاصه کتاب دختر شینا را آن طور که دلخواهتان است بیان کنید.