خلاصه کتاب جیران

اردیبهشت 1402 . علی مهدوی

کتاب جیران و اسرار حرمسرا توسط لطف الله ترقی و حسین لعل نوشته شده و انتشارات پر آن را به چاپ رسانده است.

فهرست مطالب

خلاصه کتاب جیران و اسرار حرمسرا

همه ما میدانیم که پادشاهان قاجار زنان بسیاری داشته و همه آن زنان را در مکانی به نام حرمسرا نگه میداشتند؛ اما در میان تمام پادشاهان، ناصر الدین شاه قاجار زنان بیشتر و حرمسرای بزرگتری داشت، به طوری که اسناد دقیقی از تعداد زنان صیغه ای و عقدی شاه و همچنین کنیزها و خواجگان حرمسرا در دسترس نمیباشد، اما شاه قاجار در میان آن همه زنان رنگارنگ دل در گرو دختری روستا زاده به نام خدیجه تجریشی ملقب به جیران تجریشی داشت که او را در هنگام شکار در بالای یک درخت دیده بود و این دختر با تمام زیرکی و زبان چرب و نرمش توانسته بود دل شاه قصه را ببرد؛ به طوری که شاه از عشق زیادش به او یکی از زنان عقدی خود را طلاق میدهد و او را به عقد خود در می آورد و به او قول میدهد که فرزند جیران را به ولیعهدی خود برگزیند، البته تمام فرزندان جیران به طور مشکوکی فوت میکنند. ناصر الدین شاه قاجار در زمان مرگش، وصیت میکند که او را بعد از مرگش در قبر جیران خاتون دفن کنند.

معرفی کتاب جیران و اسرار حرمسرا

داستان های عاشقانه همیشه مورد توجه نوجوانان بوده، اما چه خوب میشود که با خواندن این داستان ها به اطلاعات تاریخی مخاطب هم‌ افزوده شود. کتاب جیران و اسرار حرمسرا توسط لطف الله ترقی و حسین لعل نوشته شده؛ اگر یک صفحه از این کتاب را بخوانید میتوانم به شما قول بدهم که نتوانید آن را زمین بگزارید زیرا مطالب به قدری جذاب است که شما شیفته و کنجکاو مطلب بعدی خواهید بود.

خرید کتاب جیران

کتاب جیران در فراکتاب در قالب الکترونیکی و صوتی عرضه شده است و می‌توانید با نصب نرم افزار هر دو قالب را برای مدتی محدود رایگان مرور کنید.

کتاب جیران

کتاب جیران و اسرار حرمسرا توسط لطف الله ترقی و حسین لعل نوشته شده؛ اگر یک صفحه از این کتاب را بخوانید میتوانم به شما قول بدهم که نتوانید آن را زمین بگزارید زیرا مطالب به قدری جذاب است که شما شیفته و کنجکاو مطلب بعدی خواهید بود.

خرید کتاب جیران

برشی از متن رمان جیران

با آنکه شاه، جوان و خام بود، مع الوصف به خوبی به صداقت خدمت گذاری امیر ایمان داشت به طوری که محال بود کوچک ترین تصمیم را بدون اطلاع او بگیرد. همین امر سبب کینه مفرط مهد علیا و حسادت علنی و شخصی او شد، زیرا دیگر مهد علیا نمی توانست در فکر روح پسرش کوچک ترین نفوذی داشته باشد مگر اینکه امیر کبیر از آن مطلع گردد.
از طرفی حاسدان، دزدان بیت المال و مفت خور ها به تلاش افتادند، تا شاید راهی برای غزل امیر کبیر پیدا کنند. هر چه از امیر نزد شاه جوان مذمت می کردند، ناصرالدین شاه بیشتر بر ارادت و محبتش می افزود، به طوری که مهدعلیا میان زنان درباری و حرمسرا شایع کرده بود که جادوگر فراهانی پسرم را جادو کرده و به او آب جادو و جنبل خورانیده است!برای آن که شاه از هر گونه آسیبی در امان بماند، حتی مشاورین و شاهزادگان نتوانند ذهن او را مشوب سازند و به راه های خطرناک بکشانند، امیرکبیر دستور داده بود که تمام وسایل شادی و نشاط در حرمسرا فراهم شود. حتی ناصرالدین شاه به سبب علاقه ی مفرط به شکار با تفنگ خفیفی که داشت در همان باغ اندرون به شکار پرندگان مشغول می شد، ولی مهدعلیا از حال شاه غافل نبود مخصوصاً این که می دانست بهترین راه نفوذ در روح پسرش، استفاده او از وجود دختران و زنان زیباست.

شاه سرش را از روی تصاویر زنان و نقاشی هایی که کرده بود برداشت و گفت: وارد شود. امیرکبیر که در عمارت کلاه فرنگی منتظر اجازه ی حضور بود قدم می زد. او به خوبی می دانست که اطرافیان شاه ذهن او را مشوب کرده اند. عزت الدوله مرتباً از دسایس مهدعلیا شوهرش را باخبر می ساخت، اما امیرکبیر که وجدانی پاک و آسوده داشت یقین میدانست …