خانم مرضیه حدیدچی متولد سال ۱۳۱۸ و متوفی در ۲۷ آبان ۱۳۹۵ که با نام طاهره دباغ نیز شناخته میشود، چریک مسلح ایرانی بودند که در زمان حکومت پهلوی زندانی ساواک و در دوران تبعید امام خمینی(ره) در پاریس محافظ شخصی خانواده ایشان و پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، از بنیانگذاران سپاه پاسداران همدان و سپس سه دوره نماینده ی مجلس شورای اسلامی از حوزههای تهران و همدان بودند.
خلاصه زندگی مرضیه حدیدچی دباغ
طاهره دباغ که به او لقب مادربزرگ انقلاب را دادهاند از شاگردان سید محمدرضا سعیدی بود و با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت. در سال ۱۳۵۳ و پس از دوبار بازداشت توسط ساواک با کمک محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد. وی و دخترش رضوانه میرزا دباغ، در خاطراتشان از زندان به شکنجههای شدید توسط ساواک اشاره کردهاند. دباغ در خاطرات خود از شکنجههای ساواک میگوید:
شکنجهها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد میکردند که موجب رعشه و تکانهای به پیکرم میشد. شلاق و باتوم، کار متداول و معمول بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفهای صورت میگرفت. در مواقع حرفهای آنقدر شلاق بر کف پاهایم میزدند که از هوش رفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور میکردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند.دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی میشد طاقت فرسا و جانکاه بود.
پس از دستگیری توسط ساواک و پس از مدت کوتاهی که از زندانی بودن او گذشت، سازمان ساواک او را از زندان آزاد کرد. اما دباغ پس از جراحی و درمان بیماریاش به خارج از کشور فرار کرد. دباغ ابتدا به لندن رفت و به مدت شش ماه در یک هتل، به عنوان نظافتچی در قبال پول و مقداری غذا و جایی برای خواب مشغول به کار شد. او در فرانسه و انگلیس در اعتصاب غذا برای آزادی زندانیان سیاسی ایرانی شرکت کرد. در عربستان سعودی به توزیع اعلامیههای امام خمینی در میان زائران میپرداخت اما بیشتر فعالیتهای او در خارج از کشور مربوط به آموزش مبارزات چریکی در سوریه و لبنان زیر نظر محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر میشد.
او در برپایی یک اردوگاه نظامی در سوریه برای آموزش چریکهای ضد شاه ایرانی مشارکت داشت و توانست نسل جوانی از ایرانیان مبارز را با تاکتیکهای شبهنظامی آشنا کند. در خارج وی را با نامهای خواهر دباغ، خواهر زینت احمدی نیلی و خواهر طاهره میشناختند.
وی نخستین و تنها محافظ زن امام خمینی(ره) است. که در زمان اقامت امام در پاریس با توجه به آموزشهایی که دیده بود، محافظ شخصی او شد و نیز وظایف اندرونی بیت او از جمله خرید، شتسشو و امور منزل را نیز برعهده داشت.
خرید کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی
برای خرید کتاب مرضیه حدیدچی میتوانید به سایت و یا نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید و نسخه الکترونیک، صوتی و یا چاپی آن را تهییه نمایید.
کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی
این کتاب، خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب است و به ذکر خاطرات و جان فشانیهای این بانو در راه انقلاب میپردازد.
فرزندان خانم دباغ
ایشان دارای یک پسر و هفت دختر بود.
قبر مرضیه دباغ
مرضیه دباغ صبح روز ۲۷ آبان ۱۳۹۵ پس از گذراندن دورهای بیماری در سن ۷۷ سالگی در بیمارستان خاتمالانبیاء تهران درگذشت. و در روز جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵ در صحن آرامگاه امام خمینی(ره) به خاک سپرده شد.
تحقیق درباره مرضیه حدیدچی دباغ
وی یکی از زندانیان سیاسی است که سابقه شکنجه با دستگاه آپولو را داشتهاست و در این باره در مصاحبه ای پیرامون خاطراتش میگوید.
یکی دیگر از وحشیانهترین شکنجههای تخصصی ساواک شاه، «آپولو» بود. تعریف آن را قبلاً شنیده بودم. مرا روی یک صندلی فلزی نشاندند. کلاهی آهنی که سیمهایی به آن وصل بود، روی سرم بستند. دستها و پاهایم را به صندلی بستند. به یکباره جرباین برقی – که چندان قوی نبود که آدم را بکشد ولی سیستم عصبی را به هم میریخت – وصل شد. بدنم کاملاً به لرزه افتاد و اعصابم داغان شد. اصلاً نمیتوانم حالت آن لحظه خودم را بیان کنم. هر عمل زشتی که از دستشان برمیآمد انجام میدادند و مدام اهانت میکردند.
وصیت نامه مرضیه حدیدچی
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) مرضیه حدیدچی دباغ در گفتگویی که پیشتر با ایکنا انجام داده بود وصیتی را برای جوانان به یادگار گذاشت.
وی در مورد وصیتش به جوانان گفته بود: وصیتنامه من دوتا است، یک وصیتم مربوط به خانوادهام است و یک وصیت هم در مورد انقلاب دارم که در آن نوشتم شما نسل جدید بدانید که امام (ره) در وصیتنامهاش نسبت به شما جوانانی که تحصیل میکنید اشاراتی دارند که آن برای شما بوده است و در آن گفتند یک مقداری روی مسائل انقلاب هم کار کنید و ببینید از این جنبه چه چیزی دستتان میآید.
دباغ تأکید کرده بود: الان هم وصیتم به جوانان این است که فکر نکنید جنگ تمام شده است، جنگ بیخ گوشمان است جنگ را دشمن الان از طریق همین کامپیوترها و موبایلها ادامه میدهد و همه چیز یک جوان را هدف قرار داده است.
مرضیه حدیدچی که بود دفاعی نهم
خاطره ای از مرضیه حدیدچی(درس امادگی دفاعی)
در دوره دوم نمایندگی مجلس برای حل مشکلات اقتصادی چند خانواده، هر ماه مبلغی به آنها کمک میکردم. وقتی دوره نمایندگی ام به پایان رسید، دیگر پولی نداشتم به آنها کمک کنم. شبها وقتی که بچهها و همسرم میخوابیدند، با ماشین به فرودگاه یا میدان آزادی میرفتم و مسافرکشی میکردم. البته فقط افرادی که با خانواده بودند را سوار ماشین میکردم.
خانم دباغ پس از آزادی تحت عمل جراحی قرارمی گیرد و از مرگ نجات می یابد و پس از چند ماه دوباره دستگیر و زندانی می شود. در این دوره از زندان به تقابل ایدئوژیک با گروه های مارکسیستی برمی خیزد و زنان مسلمان زندانی را پیرامون خود جمع می کند. دباغ در1353 برای ادامه مبارزاتش به خارج از کشور می رود و تا پیروزی انقلاب اسلامی در هجرت به سر می برد. وی در پایگاه های نظامی واقع در مرز لبنان و سوریه آموزش های رزمی و چریکی را طی کرد. با گروه روحانیت مبارز خارج از کشور زیر نظر شهید محمد منتظری فعالیت می کرد. پایگاه و مرکز فعالیت این گروه در لبنان و سوریه بود و خانم دباغ به سبب ماموریت ها و برنامه های گروه به کشورهای مختلفی از جمله عربستان، انگلیس، فرانسه و عراق تردد داشت. در بسیاری از حرکت ها و فعالیت های مبارزان در خارج از کشور راهپیمایی ها، تظاهرات و اعتصابات شرکت فعال داشت. دباغ پس از هجرت امام به پاریس در سال1357 به خیل یاران ایشان پیوست و وظایف اندرونی بیت امام را به عهده گرفت و لحظاتی گرانمایه را برای خود رقم زد.
همسر خانم مرضیه حدیدچی
مرحومه مرضیه حدیدچی دباغ در سال۱۳۳۳ با محمدحسن دباغ ازدواج کرد و پس از ازدواج به تهران کوچ کرد. ثمره این ازدواج ۸ فرزند ۷ دختر و یک پسر است. دخترش رضوانه دباغ نیز از مبارزان بر علیه رژیم گذشته است که با در سن ۱۴ سالگی توسط ساواک دستگیر شد.
حاج حسن دباغ ۱۵ سال از خانم دباغ بزرگ تر بود و به قول مرضیه خانم «مردی پخته و مهربان» بود. مردی که اگر نبود قطعا “مرضیه دباغ”یی شاهکارهای سیاسی و اجتماعی و دفاعی اش در تاریخ ثبت نمی شد.
حاج حسن دباغ در بین نوه ها به “حاج بابا” معروف است.
مرضیه حدیدچی در کردستان
مرضیه حدیدچی (دباغ)، بانویی بود که دورههای چریکی و نظامی را قبل انقلاب در لبنان دیده بود و بعد از فرمان امام(ره) برای تشکیل سپاه در حکمی به عنوان فرمانده سپاه همدان انتخاب شد و عنوان اولین فرمانده زن در سپاه را دریافت کرد.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، خانم دباغ به علت گذراندن دورههای آموزشی مختلف نظامی و رزمی که در خارج از ایران دیده بود و دوستان انقلابی بر این سابقه واقف بودند و از وی برای حضور در برخی از این جلسات دعوت میکردند آن هم جلساتی سنگین با مباحثی پیچیده. سرانجام پس از ساعتها جلسه و مذاکره در دوم اردیبهشت سال ۵۸ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل و اساسنامه مختصری برای آن نوشته شد..
در این برهه زمانی سپاه با اینکه سازمانی نوپا و متشکل از جوانان انقلابی بود، فعالیتهای خوبی در دفاع از انقلاب و مقابله با ناامنیها از خود نشان میدهد، از جمله مقابله با قائلههای تجزیهطلبانه و ضد انقلاب در خوزستان و کردستان و مقابله با عوامل نفوذی در دستگاهها و نهادهای انقلابی و کشور. اقدامات سپاه تا حدی چشمگیر بود که حضرت امام در ۲۹ مرداد سال ۵۸ زمانی که عدهای از اعضای شورای فرماندهی سپاه برای ارائه گزارش به حضرت امام به شهر قم میروند، امام خمینی در تجلیل از اقدامات پاسداران میفرمایند:«من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمیگردد. اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی میدارم. چشم من به شماست. شما هیچ سابقهای جز سابقه اسلامی ندارید. سلام مرا به همه برسانید. من از همه شما متشکرم. من به همه دعا میکنم.»
خانم دباغ در خاطرات خود بیان میکند: «پس از مدتی طی حکمی به من مأموریت داده شد همراه و هماهنگی آقای لاهوتی نماینده امام در سپاه، مرحوم سماوات و محمدزاده برای تشکیل سپاه غرب کشور اقدام کنیم. پس از دریافت حکم ما چهار نفر به کرمانشاه رفتیم و باید با لحاظ کردن اوضاع و شرایط سیاسی آن جا پنج نفر را برای شورای سپاه انتخاب میکردیم. برای این کار تحقیقاتی پنهانی از منابع مختلف بهره میگرفتیم. بعد از انتخاب باید در مرحله بعد به بحث و گفتوگوی عقیدتی و ایدئولوژی مینشستند و پس از تأیید هر چهار نفر ما به عنوان عضو شورای مرکزی سپاه منطقه مربوط معرفی میشدند.»
بعد از استقرار سپاه در پاوه و ایلام باید برای همدان اقدام میشد آن هم حسابشدهتر زیرا سپاه همدان تقریبا مرکزیت سپاه غرب کشور بود و سپاه شهرهای کردستان، کرمانشاه و ایلام زیر نظر این سپاه بودند.
خانم دباغ درخصوص تشکیل سپاه همدان بیان میکند: « آیتالله مدنی به من گفت که فعلا خود شما مسؤلیت سپاه همدان را به عهده بگیر، تا بعد ببینیم چه میشود و آقای منصوری به عنوان فرمانده کل سپاه نیز موافقت کرد و من مسؤولیتی سنگین را به عهده گرفتم.»
پس از تصدی فرماندهی سپاه همدان، برنامهریزیها شروع و جلسات متعددی برگزار شد و تعدادی از برادران حدود ۷۰ نفر جذب سپاه شدند و به هر یک مسؤولیتی داده شد و این برادران حزباللهی پرشور و گرم از افراد انقلابی همدان بودند که هر آنچه داشتند در طبق اخلاص نهاده و به کمک انقلاب آمدند. یکی از کسانی که در همان نخستین روزها وارد سپاه شد شهید سماوات بود که در بازار مغازه کمدسازی داشت که مغازه را به شاگردانش سپرده بود و در خدمت سپاه بود و تا روز آخر یک ریال از سپاه حقوق نگرفت.
غرب کشور یکی از محلهای مناسب برای فعالیت ضدانقلابها بود و خانم دباغ در شرایطی فرمانده سپاه همدان شد که ضد انقلاب و گروهکهای مختلف به ترور و… میپرداختند و امنیت زیادی وجود نداشت. از این روز در گوشه گوشه شهر، حومه و اطراف آن پاسگاههای موقتی و پایگاههایی را ایجاد کرد تا تردد و آمدوشدها در راهها، گریزگاهها و گلوگاهها کنترل شود. در اوایل کار به خاطر حساسیت و بیثباتی شهر بیشتر شبها پاسها و بازرسیها را خودش انجام میداد. در خاطراتش گفته «گاهی اوقات تا اذان صبح بیدار بودم و شخصا به محلهای برادران از پاسگاه تهران- همدان تا پاسگاه همدان کرمانشاه سرکشی میکردم و دستورات لازم را میدادم و بعضی اوقات سه بار از این طرف شهر به آن طرف شهر میرفتم.»
خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)
محسن کاظمی، کتاب مرضیه حدیدچی را از طریق گفت وگو با وی و استفاده از منابع دیگر تدوین و تکمیل کرده است. این کتاب، خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ، یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب است و به ذکر خاطرات و جان فشانیهای این بانو در راه انقلاب میپردازد.
معرفی کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)
مردان تنها نقشآفرینان صحنه های مختلف اجتماعی سیاسی اقتصادی و فرهنگی نیستند، زنان نیز در این صحنه ها سهیم و نقش آفرین هستند و باید جایگاه تاریخی ایشان در تحولات اجتماعی بیشتر مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردها و پیشبرد اهداف آن نقشی اساسی و چشمگیر است. در دوران مبارزه و فعالیت سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی، زنان به صورت مستقیم و غیرمستقیم ایفای نقش می کردند؛ کارهای عملیاتی و مسلحانه، چاپ و تکثیر و توزیع اعلامیه، نوار و کتاب، شرکت در کلاسهای آموزشی (اعتقادی_سیاسی) مطالعات سیاسی_اجتماعی، حضور در جلسات و محافل و تشکیلات، فعالیت های مخفی، جذب هوادار و عضو، کمکهای مالی، سخنرانی و تبلیغات، حضور در راهپیمایی ها و تظاهرات اعتراض آمیز، برقراری ارتباط های سری با افراد و تشکیلات و سازمان ها، حتی رهبری گروه و دسته و به تبع دستگیری، شکنجه و مسائل زندان، تبعید و هجرت را از جمله رویکردهای مستقیم زن در عرصه مبارزه دانست و از جمله فعالیتهای غیر مستقیم زنان میتوان به تربیت فرزندانی آگاه و معتقد، ترغیب شوهر و برادر و فرزند به حضور در مبارزه، سرپرستی خانواده و فرزندان به وقت فرار و تبعید و زندان پدر، تأمین معاش خانواده و نیز ایجاد فراغ خاطر برای مردان مبارز اشاره کرد. پرداختن به نقش ها و سهم زنان در تاریخ انقلاب اسلامی ضرورت تاریخی و فرهنگی است. در این میان ضبط و ثبت و انتشار خاطرات زنانی که به صورت مستقیم در پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشتند، یکی از بهترین و مستندترین شیوه های بررسی تاریخی این دوران است.
خانم مرضیه حدیدچی معروف به دباغ از جمله زنان مسلمان و پیشرو در مبارزه است که آگاهانه و معتقدانه، پای به میدان مبارزه گذاشت و در این راه در سختی ها و مشقت های فراوانی صبر کرد. زندگی وی مملو از خاطرات و حوادث کوچک و بزرگ دلبستگی ها و دلزدگی ها، تمایلات روحی و روانی و عقلانی انتخاب های اعتقادی و آزمایش های الهی است که بیان حتی گوشه ای از آن برای تاریخ انقلاب اسلامی و مفید و مغتنم است.
برشی از متن کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)
دیدم اگر تو ذوق گورباچف بزنم خیلی بد است، از این رو وقتی او دستش را دراز کرد، من چادر را روی دستم انداختم و با او دست دادم. این برخورد برای هربری امپراطوری شرق خیلی سخت و گران آمد. سعی کرد به روی خود نیاورد و گفت: «من دستم را برای دست دادن دراز نکردم، بلکه دستم را به سوی این مادر انقلاب دراز کردم که بگویم ما همسایههای خوبی هستیم، ما دست بی اسلحهمان را به سوی شما دراز میکنیم، شما هم مردهایتان را تشویق کنید که دست …
…. کودتای نوژه در ایجاد رابطه ای صمیمی و متقابل با مردم و اتکا به کمک هایشان، برکات زیادی برای تثبیت انقلاب داشت. کشف شبکه ها و کانون های جاسوسی و توطئه، بر اساس اخبار دریافتی از شیر زنان همدانی از آن جمله است. روزی خانمی به من زنگ زد، اطلاعات عجیبی در اختیارم گذاشت و گفت که میخواسته با شخصی تلفنی تماس بگیرد، ولی خط تلفن بر روی خطوط مکالمات دو نفر دیگر می افتد که با هم قرار مدارهایی در نفت شهر می گذاشتند قرار بر این بود که یکی با ماشین تویوتا قهوه ای و دیگری با بی ام و قرمز رنگ به دیدار هم بروند. آن خانم تاکید کرد که حرفهای آنها خیلی مشکوک بود و شب حادثه با آمادگی نیروها و غیره صحبت می کردم …
دانلود رایگان کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی pdf
دانلود رایگان کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی در فراکتاب ممکن نیست. کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی pdf در فراکتاب در نسخه الکترونیک عرضه شده است و میتوانید آن را فقط در نرم افزار فراکتاب مطالعه نمایید. همچنین جهت آشنایی با کتاب الکترونیک و صوتی، امکان مطالعه و شنیدن کتاب به مدت چند دقیقه در نرم افزار فراکتاب فراهم شده است.
کتاب صوتی خاطرات مرضیه حدیدچی
نسخه صوتی کتاب مرضیه حدیدچی به صورت رایگان در فراکتاب موجود نمی باشد. شما با صرف هزینه ای اندک می توانید به صورت قانونی این کتاب را در فراکتاب بشنوید.
بخشی از متن این کتاب بعنوان درسنامه در کتاب های درسی با عنوان دفاعی نهم و دهم آورده شده است.
مشخصات کتاب خاطرات مرضیه حدید چی(دباغ) را در جدول زیر مشاهده میکنید:
مشخصات | |
ناشر: | سوره مهر |
نویسنده: | محسن کاظمی |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | ۳۲۸ |
موضوع: | خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ) |
قالب: | pdf اختصاصی، صوتی و چاپی با تخفیف ویژه |
سلام وقتتون بخیر من برای تحقیق مقداری از اطلاعاتتون رو لازم داشتم و کپی کردم با اجازتون خیلی ممنون خداقوت بهتون بده