محمد بروجردی (۱۳۳۳ – ۱ خرداد ۱۳۶۲) نظامی ایرانی بود که در سالهای نخست جنگ ایران و عراق، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشد. وی به همراه محسن رضایی، مسئولیت حفاظت از سید روحالله خمینی را در زمان بازگشت به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ برعهده داشت. بروجردی در خلال جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۲ بر اثر برخورد خودرو حامل وی با مین، در جاده مهاباد به نقده، شهید شد. در این مقاله علاوه بر مرور مختصری بر زندگی این شهید چند کتاب شهید بروجردی را معرفی میکنیم.
خلاصه زندگینامه شهید بروجردی
محمد بروجردی در سال ۱۳۳۳ در روستای دره گرگ از توابع بروجرد در خانوادهای کشاورز، زاده شد. وی ۶ ساله بود که پدرش درگذشت و اندکی پس از مرگ پدر، به همراه خانواده به تهران نقل مکان نمود و به همراه خانواده در خیابان مولوی ساکن گردید. چند سالی به کار کردن در خیاطی و درس خواندن در کلاسهای شبانه مشغول شد، اما موفق به تکمیل تحصیلات دبیرستان نشد. وی در سن ۱۷ سالگی ازدواج کرد و یک سال بعد به سربازی فراخوانده شد، ولی از خدمت سربازی فرار کرد و به قصد دیدن سید روحالله خمینی، به مرز ایران و عراق گریخت که در مرز هویزه[۱] دستگیر و ۶ ماه زندانی شد. پس از گذراندن محکومیت زندان، به تهران بازگشت و خدمت سربازی خود را به پایان رساند.
پیش از انقلاب
محمد بروجردی در سالهای پیش از وقوع انقلاب، در تهران با برخی مبارزان علیه حکومت پادشاهی ایران مانند مهدی عراقی آشنا شد. این آشنایی سبب شد که او به سوریه سفر کند و پس از برقراری ارتباط با امام موسی صدر و محمد منتظری، اقدام به فراگیری مهارتهای نظامی و چریکی برای انجام عملیاتهای چریکی در ایران در اردوگاههای جنبش امل نماید. وی سپس به لبنان رفت و در آنجا با مصطفی چمران آشنا شد. بروجردی تا پیش از وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ در چندین عملیات نظامی علیه حکومت پادشاهی ایران حضور داشت و در بهمنماه ۱۳۵۷ به پیشنهاد مهدی عراقی، از سوی سید محمد بهشتی، به همراه محسن رضایی، مسئولیت تیم حفاظت از سید روحالله خمینی در زمان بازگشت به ایران را بر عهده داشت.
پس از انقلاب
محمد بروجردی برای مدتی کوتاه مسئول زندان اوین بود. او یکی از ۱۲ نفر عضو هیئت مؤسس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در پایهگذاری این نهاد شرکت داشت.
با فرمان روحالله خمینی مبنی بر سرکوب ناآرامیهای کردستان، بروجردی در مرداد ۱۳۵۸ به عنوان یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، به پاوه رفت. در کردستان سازمانی تحت عنوان پیشمرگان کرد مسلمان، توسط بروجردی تشکیل گردید. پس از راهاندازی سازمان پیشمرگان کرد مسلمان و با حمایتهای سید محمد بهشتی و اکبر هاشمی رفسنجانی، به فرماندهی این تشکیلات منصوب شد.
محمد ابراهیم همت و احمد متوسلیان از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، بهطور مستقیم توسط وی آموزش دیدند و معرفی شدند.
مسئولیتها
بنیانگذاری گروه مسلحی به نام گروه توحیدی صف
مسئول تیم حفاظت از سید روحالله خمینی پس از بازگشت به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷
عضو تیم ۱۲ نفره مؤسس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
فرمانده و بنیانگذار نیروی پیشمرگان کرد مسلمان در کردستان
و فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا
فرمانده سپاه پاسداران کردستان
در تاریخ ۱ خرداد ۱۳۶۲ به دلیل کمبود وسیله نقلیه، بروجردی به سمت روستای دارلک رفت. در ۲۵ کیلومتری جاده مهاباد به نقده، به طرفش تیراندازی کردند و ماشینش روی مین رفته و با همراهانش شهید شد.
کتاب درباره شهید محمد بروجردی
در ادامه این مقاله چند کتاب درباره شهید بروجردی را معرفی میکنیم.
کتاب همان لبخند همیشگی
همان لبخند همیشگی، روایتهایی درباره سردار شهید «محمد بروجردی» به قلم فرهاد خضری است. که شامل مصاحبه با دوستان و همرزمان سردار شهید محمد بروجردی میباشد.
گزیده کتاب همان لبخند همیشگی
صداش میزدند میرزا محمد. گاهی محمد. از همان اول بلد نبود لبخند بزند, فقط بلد بود زندگی کند. زندگی برای او با رنج همراه بود. با زخم. آدم زخمی یا مینالد یا دردش را تحمل میکند. گاهی هم فریادش را میرود در خلوت میزند تا کسی متوجه نشود, کسی نشنود, کسی رنجش را نفهمد. آنی که به زخم خودش میخندد خیلی با خودش جنگیده و دل پرخونی دارد. میرزا محمد اینطور آدمی بوده.
هرچه که از او میدانسته, با لبخندی روایت کرده که از او, پیش از او, به یادگار مانده بود. میرزا محمد توانست با همین لبخندهایی که خیلی شبیه لبخندهای ماست, یکی از زمینیترین آدمهای روزگار خودش باشد. منتها تنها فرقش با خیلیهایمان در این است که با همان لبخند توانست از زمین دل برکند.
همان لبخند همیشگی
محمد مسیح کردستان
کتاب محمد مسیح کردستان به صورت زندگینامه داستانی درباره شهید محمد بروجردی نوشته شده است. نویسنده کتاب مسیح کردستان نصرت الله محمود زاده و ناشر این کتاب روایت فتح است. فرماندهان شهیدی چون صیاد شیرازی، متوسلیان، همت، ناصر کاظمی و کاوه برخی از چهره های شاخصی هستند که از آنها در کتاب محمد مسیح کردستان سخن رفته است.
شهید محمد بروجردی که در این کتاب، فصلهای برجسته زندگیاش هنرمندانه به تصویر کشیده شده، خود، تجسم سالها محرومیت و مظلومیت، تعصب و غیرت دینی، ایثار و شهادت و احساس وظیفه ناشی از شناخت عمیق اسلام ناب محمدی(ص) است.
بزرگترین ویژگی شهید محمد بروجردی، شناخت دقیق اقتضائات زمان و عمل بههنگام بود. او با توجه به ارتباطات عمیقی که با کانون اسلام یعنی روحانیت داشت، توانسته بود تکالیف خود را به درستی دریافته و براساس آن عمل کند؛ اما در این عرصه نیز آنچه قابل تأمل است، اقدام و عمل بههنگام است که نشاندهنده روحیه با ثبات بروجردی است و این برجستگی او را از همگنان خود ممتاز میسازد.
محمد، مسیح کردستان
تکه ای از آسمان
“این کتاب از مجموعه “قصه فرماندهان “روایتی است داستانی از زندگی “شهید محمد بروجردی “و شرح مبارزات وی در دوران انقلاب و فداکاری های نامبرده در منطقه کردستان .شهید بروجردی در سال 1333 در یکی از روستاهای بروجرد متولد شد و در سال 1362در جبهه های جنگ به شهادت رسید .”
اسمش محمد بود، مادرش او را میرزا صدا می زد و مردم او را مسیح کردستان می نامیدند. او به سال 1333 در روستای دره گرگ به دنیا آمد. دره گرگ روستای کوچکی است در اطراف شهرستان بروجرد. پنج ساله بود که پدرش را از دست داد. از آن پس مادرش، برای او هم مادر بود و هم پدر. مادر محمد ماند و پنج طفل یتیم. می بایست هر طور شده، این چند بچه را سروسامانی بدهد. این بود که باروبندیل ناچیزش را جمع کرد و ریخت عقب وانت ی و آمد تهران . خواهر کوچکترش خدیجه و شوهرش استاد رضا، کوکب و بچه هایش را پناه دادند.
نسخه الکترونیک این کتاب در فراکتاب موجود می باشد.
تکه ای از آسمان
کتاب یادگاران 12 محمد بروجردی
یادگاران عنوان مجموعه کتابهایی است که بنا دارد تصویرهایی از سالهای جنگ را در قالب خاطره های بازنویسی شده برای آنهایی که آن سالها را ندیده اند نشان بدهد. با این معرفی که در نخستین صفحات کتاب به آن برمی خوریم یادگاران؛ کتاب بروجردی شروع میشود. عباس رمضانی این کتاب را که در قطع پالتویی عرضه شده تدوین کرده است.
او در ادامه همان مطلب در توضیح اثر داستانی اش می افزاید: «اینها برشی از یک زندگی است. زندگی یک مرد که تا به آخر سرشار از حیات بود و هنوز هم هست. کافی است یادت بیاید که بروجردی تا همین نزدیکی با من و تو حرف میزد. صبورانه می شنید و سبک بار می گذشت.« مؤسسه روایت فتح این اثر را در 1382 در 101 صفحه و قالب جلد 12 ام این مجموعه منتشر کرد و در سالهای 88 و 89 آن را تجدید چاپ کرد.