امام رضا (ع) در سال ۱۴۸ هجرى قمرى یعنی حدود (۱۲۵۰) سال پیش در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان امام موسی بن جعفر(ع)، یعنى امام هفتم شیعیان و مادرشان بانویى بزرگوار و خردمند به نام (تکتم) یا (نجمه) بود. امام رضا(ع) در همان سالى زاده شد که پدربزرگ ایشان، یعنى حضرت امام جعفر صادق(ع)، به شهادت رسید. در این مقاله چند کتاب داستان امام رضا (ع) را معرفی میکنیم.
معرفی کتاب داستان هایی از زندگانی امام رضا ( ع )
ناشر کتاب مژده گل: داستان هایی از زندگانی امام رضا (ع)، انتشارات جمکران (وابسته به مسجد مقدس جمکران)، می باشد. مجموعه کتاب داستانی مژده گل در بردارنده داستان های کوتاهی از چهارده معصوم (علیهم السلام) برای گروه سنی کودک و نوجوان است که به قلم محمود پور وهاب و مجید ملا محمدی به چاپ رسیده است.
این کتاب داستان هایی از زندگی امام رضا (ع) را روایت می کند.
برای خرید نسخه چاپی کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام رضا (علیه السلام)، به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.
معرفی کتاب چهل داستان و چهل حدیث از اهل بیت علیهم السلام
نویسنده کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام رضا (علیه السلام)، عبداللّه صالحی می باشد و ناشر این اثر انتشارات مهدی یار است.
امام رضا (ع) روز پنج شنبه یا جمعه، 11 ذی القعده، سال 148 هجری قمری( )، یک سال پس از شهادت امام جعفر صادق(علیه السلام) در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود; و با ظهور نور طلعتش جهانی را روشنائی بخشید.
نام: علیّ، صلوات الله و سلامه علیه.
کنیه: ابوالحسن ثانی، ابوعلیّ و… .
ألقاب: رضا، صابر، زکیّ، وفیّ، ولیّ، رضیّ، ضامن، غریب، نورالهدی، سراج الله، غیظ المحدّثین، غیاث المستغیثین و… .
پدر: امام موسی کاظم، باب الحوائج إلی الله (علیه السلام).
مادر: شقراء، معروف به خیزران، امّ البنین، و بعضی گفته اند: نجمه بوده است.
نقش انگشتر: حضرت دارای سه انگشتر بود، که نقش هر کدام به ترتیب عبارتند از:
«حَسْبیَ اللهُ»، «ما شاءَ اللهُ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ»، «وَلییّ اللهُ».
برای خرید نسخه الکترونیکی کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام رضا (علیه السلام)، به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.
چهل داستان و چهل حدیث از امام رضا (علیه السلام)
معرفی کتاب اعترافات غلامان
کتاب اعترافات غلامان با قلم، حمید رضا شاه آبادی به رشته تحریر آمده است و توسط انتشارات، زائر رضوی (وابسته به معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی) روانه بازار شده است.
کتاب اعترافات غلامان، داستان دوران ولایتعهدی امام رضا (ع) و اعترافات ۳۰ غلام سیاه مامون در مرو است. غلامان آنچه را که در سالهای ولایتعهدی امام رضا (ع) بر آن ها گذشته، روایت می کنند و این سوال را برای خواننده مطرح میکنند که آیا برای غلامان هم روز جزایی هست یا نه؟
الماس، یکی از این غلامان به همراه رجاء ابن ابی ضحاک ماموریت مییابند که به مدینه بروند و علی بن موسی (ع) را برای پذیرش ولیعهدی که در حقیقت تلهای برای به شهادت رسانیدن ایشان بود، به مرو بیاورند. آن ها غلامانی بودند که فقط اطاعت میکردند. علی بن موسی (ع) بعد از پذیرش دعوت مامون، سر مزار جدشان رسول اکرم (ص) میروند و بعد با غلامان راهی مرو میشوند، در حالی که آگاهی داشتند که این آخرین وداع ایشان با جدشان است، زیرا میدانستند که در غربت به شهادت خواهند رسید.
اعترافات غلامان
گزیده کتاب اعترافات غلامان
شما همیشه ما را ساکت و گوش به فرمان دیده اید؛ اما در همان لحظه هایی که ساکت ایستاده ایم و چشمانمان را به ناکجا دوخته ایم، آنچه را که طی سالها دیده ایم در دل مرور می کنیم. افسوس که پاهای ما فقط به فرمان اربابانمان و به نفع ایشان حرکت می کند. ما فرزندان آن غلام سیاهیم که زیر آفتاب سوزان شهر مکه، عمار را به ستون چوبی بسته بود و ضربه های سنگین شلاقش را بر تن او می کوفت به جرم آنکه از قول رسول خدا گفته بود، سیاه و سفید و برده و آزاد با هم برابرند و به یک اندازه نزد خدا احترام دارند. ما هم شمشیرهایمان را بر تن اولاد رسول خدا که نجات ستمدیدگان و رهایی بردگان را می خواست، فرود آوردیم.
آیا برای غلامان هم روز جزایی هست؟ ما سی غلامیم که آنچه را در آن سه سال بر ما رفت مرور می کنیم. آن را به خود باز می گوییم تا دریابیم شقی هستیم یا آمرزیده. می خواهیم دریابیم دستمان به خون فرزند رسول خدا آلوده است یا خیر. هر کدام از ما آنچه را دیده به دیگران باز می گوید. شما هم بشنوید و بر ما قضاوت کنید یا لااقل دعایمان کنید تا از دوزخ رهایی یابیم؛ دوزخی که حاصل عمل بی نتیجه ماست. من با رجاء ابن ابی ضحاک مأمور رفتن به مدینه بودم. من میان هزاران کاتب نیشابوری بودم. من نزدیک اولین صاحب منصبی بودم که چکمه هایش را برید. من هنگام نماز باران کنارش بودم.
برای خرید نسخه چاپی کتاب اعترافات غلامان، به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.
معرفی کتاب زیر چادر مادربزرگ
کتاب زیر چادر مادربزرگ اثر مژگان بابامرندی با تصویرگری شمس اسفندآبادی توسط انتشارات به نشر منتشر شده است. این اثر جلد اول از مجموعه کتاب های داستان زیارت امام رضا (ع) می باشد.
زیر چادر مادربزرگ
بخشی از متن کتاب زیر چادر مادربزرگ
عموکربلایی خیلی خیلی مهربان است، مثل آقامجید؛ اما هیچ وقت آبنبات به بچه ها نمی دهد. توی جیب هایش پر از کشمش است. خودش هی میخورد و به بچه ها هم می دهد؛ اما ما توی خانه مان یک عالم کشمش داریم. مطمئنم که بنفشه و نغمه هم دارند؛ ولی من بازهم دوست دارم که عموکربلایی از توی جیبش یک مشت کشمش توی دستم بریزد.
او خیلی وقت ها سرش درد می کند. حتی وقتی که سرش درد می کند، اگر من یا بنفشه یا نغمه یا بهاره را ببیند، سعی می کند بخندد؛ اما من از خنده اش میفهمم که سرش درد می کند.
وقتی من نبودم…
وقتی مامان و بابا خیلی کوچک بودند…
وقتی توی ایران جنگ بود، همه می ترسیدند که بمب روی سرشان بیفتد. هی آژیر می کشیدند.
برای خرید نسخه الکترونیکی کتاب زیر چادر مادربزرگ، به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.
معرفی کتاب پاییزه خانم خانم ها
کتاب پاییزه خانم خانم ها اثر مژگان بابامرندی با تصویرگری آتنا شمس اسفندآبادی توسط انتشارات به نشر منتشر شده است. این اثر جلد دوم داستان زیارت امام رضا (ع) می باشد.
پاییزه خانم خانم ها
بخشی از متن کتاب پاییزه خانم خانم ها
صحن حرم خیلی شلوغ است. دلم نمی خواهد کسی کفش هایم را لگد کند. دلم هم نمی خواهد آن ها را به کفشداری حرم بدهم.
از خانمی که پشت میز مخصوص کفش ها ایستاده است پلاستیک نو برای کفشم می گیرم. خاله عذرا می خندد، می گوید: «حدس می زدم. »
کفش هایم را بغل می کنم. ننه زهرا دستم را محکم می گیرد و می گوید: «هادربا دویارهِ نشی ننه جون! »
دنبال کبوترها می گردم. همان ها که تلویزیون نشان می دهد و توی شعر «گنبد زرد رضا » هست؛ اما هیچ کدامشان نیستند.
برای خرید نسخه الکترونیکی کتاب پاییزه خانم خانم ها، به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید.