چند سال بعد از حضور ایران در سوریه و نامیدن شهدای آن خطه به نام مدافعین حرم، بابی جدید در میان کتابهای دفاع مقدس باز شد. این باب به خاطرات مربوط به این شهدا بود که بعضا از زبان رفقا و خانواده آنها بیان میشد. سال ۹۶ و ۹۷ اوج انتشار این کتابها بود. در ادامه تعدادی از کتاب هایی با موضوع عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم معرفی میشوند. آثار الکترونیک و صوتی را میتوانید در نرم افزار فراکتاب برای چند دقیقه رایگان مرور کنید.
کتاب یادت باشد
یادت باشد یکی از عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم است که رمانی است درباره شهید مدافع حرمی که در پاییز سال ۸۹ به کربلا رفت، پاییز سال ۹۱ عقد کرد، پاییز سال ۹۲ ازدواج کرد و در پاییز سال ۹۴ به شهادت رسید. کتاب یادت باشد، عاشقانه ای است بی نظیر از زندگی مشترک شهید سیاهکالی مرادی, از شهدای مدافع حرم استان قزوین به روایت همسر ایشان. این رمان به عنوان رمان های عاشقانه پرطرفدار ایرانی معرفی میگردد.
کتاب یادت باشه
شخصیت های اصلی رمان عاشقانه یادت باشه مورد تحسین مقام معظم رهبری قرار گرفتهاند.
کتاب خاتون و قوماندان
یکی از بهترین کتاب های شهدا مدافع حرم همین کتاب خاتون و قوماندان است که روایت زندگی ام البنین حسینی، همسر شهید علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون است. نویسنده این کتاب مریم قربانزاده می باشد و توسط نشر ستاره ها و مشارکت مرکز رسانه ای فاطمیون و دفتر حفظ آثار و نشر ارزش های مشارکت زنان در دفاع مقدس خراسان رضوی منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
معنی قوماندان در زبان فارسی دری و به لهجهی افغانستانی به معنای فرمانده است و معنی خاتون عنوانی است که ابو حامد _لقب شهید علیرضا توسلی_ همسر خود را با آن خطاب قرار میدهد. «ام البنین حسینی» همسر شهید، در یادداشتی در ابتدای کتاب خاتون و قوماندان آورده است: این کتاب، حاصل ساعت ها گفت وگو و نشست و برخاست من با دوست خوبم نویسنده توانمند خانم مریم قربان زاده است و امیدوارم افتخاری برای آیندگان و برگ زرینی از غیرت و شجاعت فاطمیون در تاریخ پر فراز و نشیب شیعیان باشد.
این کتاب با قلم گیرا و دلنشین و همچنین سادگی روایت خاطرات، می تواند تغییری اساسی در دیدگاه و نگرش خصوصا ما ایرانی ها به برادران و خوهران افغانی که سالهاست در کنار ما زندگی می کنند و بعضا زندگی سختی هم دارند، ایجاد کند وآنها را به معنای واقعی انسان بودن ببینیم و بشناسیم، نه مردمانی از کشور جنگ زده و … که به کشور ما پناه آورده اند و جایی از ما را تنگ کرده اند.
تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان
بسمه تعالی
ـ سلام خدا بر شهید عزیز علیرضا توسلی، مجاهد مخلص فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانهی او خانم ام البنین.
حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکردهام. برخی از آنها جدا تاثرانگیز است، ولی از سوی دیگر، حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همهی افغانها است.
دی ۱۴۰۱
کتاب خاتون و قوماندان
کتاب خاتون و قوماندان روایت زندگی ام البنین حسینی، همسر شهید علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون است.
کتاب قصه دلبری
کتاب قصه دلبری، زندگینامه شهید محمدحسین محمدخانی به روایت مرجان درعلی همسر شهید می باشد. شهید محمدحسین محمدخانی، یکی از شهدا مدافع حرم است، او در 30 سالگی در سوریه به شهادت رسید. در کتاب قصه دلبری نویسنده زندگی شهید محمدخانی را به روایت همسرش منتشر کرده است.
شهید محمدخانی از فعالان بسیج دانشجویی بود و در علمیاتهای تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت میکرد، کتاب قصه دلبری، درباره سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای ابتدایی آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو میکند. این کتاب نیز یکی از عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم است.
کتاب قصه دلبری
شهید محمدخانی از فعالان بسیج دانشجویی بود و در علمیاتهای تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت میکرد، کتاب قصه دلبری، درباره سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای ابتدایی آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو میکند.
کتاب عاشقانه ها
این کتاب وصیتنامههایی است که عموماً در فضای مجازی در دسترس قرار دارند اما تا به حال در قالب کتابی مستقل و به صورت موضوعی به این وصایا که علاوه بر نمایاندن ابعاد عاطفی و روابط خانوادگی شهدای مدافع حرم میتواند شروع فصلی نو برای توجه به موضوعات و سوژههای زمینمانده انقلاب باشد، پرداخته نشده بود.
در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با صدها سوژه و موضوع مواجهیم که در طول این چهل سال، برای بعضی از آنها بهصورت مستقل، حتی یک محصول خوب هم تولید نشده است. ما با تولید و بازآوری آثاری مانند «عاشقانهها» میکوشیم از سویی چنین کاستیهایی را در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کمتر کنیم و از سوی دیگر، با ایدهدهی و برجستهکردن حوزههای مغفولمانده و روایتنشده جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، خون تازهای به جریان تاریخ شفاهیِ این جبهه انقلاب تزریق کنیم.
کتاب به شرط عاشقی
در کتاب به شرط عاشقی، رضیه غبیشی همسر شهید سیاح طاهری با کمک برادر بزرگوار شهید، ساسان (علی) سیاح طاهری، هم رزمانش، رضا صریحی، کاظم فرامرزی، مکی یازع، کاظم برندک، مهرزاد ارشدی و در نهایت محمدحسین فرزند ارشد شهید، خاطرات و روایات مربوط به زندگی او را جمع آوری و تدوین کرده اند. در انتهای کتاب هم تصاویری از مراحل مختلف زندگی شهید بزرگوار قرار داده شده است.
گزیده کتاب به شرط عاشقی
روز بعد از رفتنش، برای دیدن بابام به شیراز رفتم. زندگی در جریان بود، اما من خوب نبودم. نمی توانستم خوب باشم. دوشنبه شب خانهٔ بابام تماس گرفت و من با شنیدن صدایش آرامش گرفتم. رفتم تو حیاط تا صدایش را واضح تر بشنوم. گفت: «سلام خوبی، بابات اینا حالشون خوبه، خودت چطوری، راحت رسیدی؟ من ساعت دو دیشب رسیدم.»
به صورت رمزی پرسیدم: «همون جای قبلی هستی؟» گفت: «آره.» با خودم گفتم: ای وای این بارم رفته حلب، همون جایی که ترکش خمپاره تو سرش خورده بود.- فعلاً اینجام تا ببینم چی می شه، حلالم کن.- حلال زنده و سلامتی.- کاری نداری؟- نه قربانت، مواظب خودت باش، خداحافظ.
یک باره دلم گرفت و به شدت دلتنگش شدم. نفسی عمیق کشیدم. هوای سرد و درخت های خرمالوی توی حیاط بی برگ و ساکت چون من سکوت کرده بودند. به آسمان سیاه شب نگاه کردم. انگار همه چیز مرا زیر نظر داشت: ستاره ها، آسمان و حتی درخت های خرمالوی منزل بابا.
کتاب قرار در بهشت
کتاب قرار در بهشت به قلم رضا آبیار و بر اساس عاشقانههای طاهره غلامعلی شاهی همسر شهید مدافع حرم محمد استحکامی است.
کتاب قرار در بهشت عاشقانهها و دلنوشتههای طاهره غلامعلی شاهی برای همسرش شهید محمد استحکامی است که در سال ۱۳۹۴ در سوریه و در جریان دفاع از حرم حضرت زینب (س) و در مبارزه با تکفیریهای تروریست در دفاع از حرم حضرت عقیله بنیهاشم به فیض شهادت نایل آمد. طاهره غلامعلی شاهی در این کتاب جزئیات زندگی ساده و بیآلایش و عاشقانهاش را با همسرش شرح میدهد و در انتها از نگاهی که این شهید بزرگوار به شهادت داشت میگوید.
گزیده کتاب قرار در بهشت
اخبار حضور داعش در کشور سوریه و تهاجم به حرم مطهر حضرت زینب(س) جدی تر شده بود. بعضی روزها خبر تشییع شهیدی در یکی از شهرهای ایران اعلام می شد. فقط فهمیده بودیم که عده ای هم از ایران برای کمک به مردم و ارتش سوریه به آن جا می روند. در رسانه ها به حضور نظامی بچه های سپاه اشاره نمی شد. هر وقت می خواستند گزارشی از موفقیت های سوریه و یا خبر شهادت یکی از ایرانی ها را اعلام کنند، از کلمۀ «مستشار» استفاده می کردند و حضور رزمندگان ایرانی را تحت عنوان حضور مستشاری مطرح می کردند. هنوز حال و هوای جنگ و شهادت به استان فارس هم نیامده بود.
فقط همین اخبار بود. تا این که خبر شهادت «جهانپور شریفی» در شهر پیچید. مسئولین به خاطر فضای امنیتی آن روزها، به مردم گفتند که ایشان در درگیری های مرزی به شهادت رسیده؛ اما پس از مدتی معلوم شد که در سوریه شهید شده است. قبل از آن هم خبر شهادت چندین نفر از پاسدارهای شهرهای دیگر را که به عنوان حضور مستشاری به سوریه رفته بودند، شنیده بودیم. برای همین دیگر نمی شد حضور پاسدارها و بسیجی ها در سوریه را از مردم پنهان کرد. شاید نه تنها من، بلکه هیچ کدام از همسران پاسدارهای تیپ المهدی(عج) به ذهنشان هم نمی آمد که فرماندهان و مسئولان سپاه، بخواهند روزی تیپ المهدی را هم به سوریه اعزام کنند.
در همان ایام، تعداد دوره ها و رزمایش های تیپ بیشتر شده بود؛ آن هم آموزش هایی که بوی سوریه می داد و متناسب با جبهۀ سوریه بود. یک روز به محمد گفتم : «محمد چه خبره؟ انگار این روزها سرتان خیلی شلوغ شده. نکنه خبرهاییه؟» گفت : «نه بابا، چه خبری! این آموزش ها که همیشه بوده و خواهد بود. ما همیشه باید آماده باشیم.