کتاب گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد، رمانی فاخر از ادبیات کلاسیک آمریکاست. قرار گرفتن آن در لیست صد کتاب برتر جهان به خاطر تجدید چاپ های مکرر این کتاب در سراسر دنیا و گواه این ادعاست. در این مقاله تعدادی از جملات معروف کتاب گتسبی بزرگ را تقدیم میکنیم و این کتاب را معرفی و در دسترس شما قرار میدهیم.
معرفی کتاب گتسبی بزرگ
این اثر، خاطره ایست جاویدان؛ از هوس، هرزگی، تباهی و بی قیدی که همه و همه در ثروت نهفته است. گتسبی قهرمان کتاب، مردیست خود ساخته و بزرگ که چون هر انسان دیگری مجموعه ای از خوبی ها و بدی هاست، اما خوبی های او بر بدی هایش رجحان دارد و بزرگترین اشتباه او لجاجت و پافشاری بر روی یک آرزوی محال از دست رفته است. گاه باید با دنیا و ناملایمات و نا خراشیدگی های آن سازگار شد و دنیا را دور زد! کاری که گتسبی نکرد و خواست از نزدیکترین راه به مقصدش برسد و حریف دنیا نشد و زمین خورد.
رمان گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) چون هر رمان دیگری داستان زندگیست، همان زندگی مرسوم و جاری انسانی اما به نظر می رسد درس های انسانی عمیقی می آموزد که ربطی به زمان و مکان ندارد و هر کسی در هر شرایطی می تواند از آن بیاموزد و درس بگیرد و اصلا راز جاودانگی و شهرت این اثر چیزی جز این آموزندگی نیست. البته از این نیز نگذریم که اثر، اثری خلاقانه، شیرین و خواندنیست.
جملات معروف کتاب گتسبی بزرگ
«من عادت کردهام که قضاوتهایم را توی دلم نگه دارم، و همین خصوصیت باعث شده که باطن عجیب و غریب خیلی از آدمها برایم رو بشود و در عین حال گرفتار آدمهای پرچانه کارکشتهای هم بشوم.»
«هرکسی حداقل یکی از فضیلتهای مهم را برای خودش قائل است، و فضیلت من این است: من یکی از معدود آدمهای باصداقتیام که در عمرم شناختهام.»
«باید یاد بگیریم دوستیمونو با آدمها تا موقعی که زندهن نشون بدیم، نه بعد از مردنشون. بعد از مردنشون، روال من اینه که بذارمشون به حال خودشون.»
جملات ماندگار
علاوه بر جملات معروف کتاب گتسبی بزرگ یکی از جملات ماندگار گتسبی بزرگ:
گفتم: «من سی سالم است، پنج سال بزرگتر از آنی هستم که به خودم دروغ بگویم و اسمش را بگذارم غرور!» «هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همهی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.» گتسبی به آن نور سبز ایمان داشت، به آیندهی طربناکی که سال به سال خودش را از ما عقب میکشاند.
خلاصه کتاب گتسبی بزرگ
گتسبی مرد خود ساخته ای بود که در زمان خودش به خاطر مهمانی های پر زرق و برقش شهرتی به هم زده بود، علی رغم اینکه غرق نور و زیبایی تنگه ی زیبای لانگ آیلند بود، خودش تنها و تنها دلبسته ی دی زی بیوکنن بود. فیتس جرالد در کلامی متموج و درخشان نشان می دهد که گتسبی آن قدر رویایش را دنبال می کند تا به آن پایان غم انگیز می رسد. ریچارد یاتس می گوید: “این اثر روشنایی خیره کننده ی جهان است… نه تنها اعجازیست در شکوفایی استعداد بلکه خودش به خودی خود فتحیست در شیوه و اسلوب.” اف. اسکات. فیتس جرالد (Fitzgerald Francis Scott) در سال 1896 متولد شد. در پرینستون تحصیل کرد و در سال 1917 به ارتش پیوست.
زمانی که در آلاباما مستقر بود با زلدا سایر آشنا شد و کمی بعد در نیویورک با او ازدواج کرد. زوج جوان، زیبا و مشهوری بودند و به سرعت در آن منطقه ای که فیتس جرالد ” قصه های عصر جاز” را نوشت، معروف شدند. اولین رمان او “این سوی بهشت” در سال 1920 چاپ شد. نقد های توفنده ای به آن شد و موفقیت اقتصادی برای او به ارمغان آورد. او “زیبا رویان و لعنت شدگان”، “گتسبی بزرگ” و “شب دلاویز است” را به همراه چندین جلد داستان کوتاه منتشر کرد، همچنین منتخبی از دست نوشته های اتو بیوگرافانه به نام “چنین ادعا شده” را نیز به چاپ رساند. فیتس جرالد قبل از مرگش که در سن 44 سالگی در سال 1940 اتفاق افتاد، داشت روی “آخرین قانون” کار می کرد.
بریده هایی از کتاب گتسبی بزرگ
همیشه آن محل به طرزی مبهم آدم را مضطرب می کرد، حتی زیر نور خیره ی کننده بعدازظهر. وقتی برگشتم به پشت سرم نگاهی انداختم دیدم که چشم های غول پیکر دکتر تی. جی. اکلبرگ همچنان از فراز کپه های خاکستر همه چیز را زیر نظر داشت، اما یک لحظه بعد متوجه شدم که چشم های دیگری هم کمتر از دوازده قدم آن طرف تر دارد ما را ورانداز می کند. پرده ی یکی از پنجره های بالای گاراژ کنار رفته بود و چشم های مرتل ویلسون روی ماشین متمرکز شده بود.
دانلود کتاب گتسبی بزرگ
این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود نمایید و یا به صورت آنلاین مطالعه فرمایید.
گتسبی بزرگ
گتسبی کبیر
نقد کتاب گتسبی بزرگ
نیک کاراوی راوی اصلی داستان است و همه چیز از زاویه ی دید اول شخص او صورت می پذیرد . اما در داستان شاهد آن هستیم که وی روایت های سوم شخص و دوم شخصی را هم دارد. به این صورت که در واقع او هر چه را که می دیده است به زبان اول شخص روایت می کرده است و هر آنچه که می دیده است اما فاعل آن فرد دیگری در داستان بوده ، آن را به زبان سوم شخص بیان می کند .
جملات زیبا از کتاب برادران کارامازوف
کتاب برادران کارامازوف، یکی دیگر از رمان های معروف می باشد.در قسمتی از این کتاب آمده است:
از سه پسر فیودور پاولویچ این دمیتری فیودورویچ تنها کسی بود که با این یقین بزرگ شد که به هر حال اموالی دارد و به سن قانونی که برسد مستقل خواهد شد. دورهی نوجوانی و جوانی آشفتهای را از سر گذارند: دبیرستان را هیچوقت تمام نکرد؛ بعدها سر از مدرسهی نظام درآورد، شپس سروکلهاش در قفقاز پیدا شد، ترفیع گرفت، دوئل کرد، به درجهی سربازی تنزل کرد، دوباره ترفیع گرفت، زندگی بیبندوباری داشت و بهنسبت پول فراوانی خرج میکرد. پیش از رسیدن به سن قانونی چیزی از فیودور پاولویچ دریافت نکرد و تا آن موقع زیر بار قرض رفته بود. پدرش، فیودور پاولویچ، را نخستین بار تازه پس از رسیدن به سن قانونی دید و شناخت.
این کتاب بصورت چاپی در فراکتاب موجود می باشد.