کتاب انسان در جستجوی اقتدار pdf

کتاب انسان در جستجوی اقتدار نوشته ی سعید گل محمدی، به شما یاد می دهد که چگونه تمام چیزهای به راستی مهم مانند زیبایی، عشق، شادی و آرامش درونی توسط نیروی ذهن خلق می شوند و شما چطور می توانید توسط آن ها به سمت بیداری و آگاهی حرکت کنید!

اقتدار، وقتی شروع می شود که متوجه شوید شما «متفکر» نیستید. زمانیکه به تماشاگری متفکر تبدیل شوید، سطح بالاتری از درک و آگاهی شما فعال خواهد شد. آن گاه کم کم متوجه می شوید که در پشت فکر، پهنه ی بزرگی از شعور وجود دارد که فکر فقط بخشی کوچک از آن است.

در بخشی از کتاب انسان در جستجوی اقتدار می خوانیم:

روزی روزگاری مرد جوانِ باهوشی می خواست قدم در راه کشف حقیقت بگذارد و شناخت بیشتر و بهتری از خود، کائنات و در نهایت از قوانین زندگی داشته باشد. او احساس شکست می کرد؛ اما کورسویی از امید در وجودش سوسو می زد.

او مدیر فروش یک شرکت انتشاراتی کوچک بود و همچنان امیدوار به روزهای آتی زندگی اش. احساس سردرگمی و بی هدفی می کرد و خلأ از درون او را می آزرد. پرسش های بسیاری داشت و هرگز نتوانسته بود با شرکت در کلاس های موفقیت، معنویت و مطالعه ی کتاب هایی در این زمینه پاسخی مناسب برای آن ها بیابد. با استادان بسیاری نیز درباره ی آن ها صحبت کرده بود؛ اما فایده ای نداشت.

همواره در رؤیای این بود که نگاه تازه ای نسبت به زندگی پیدا کند، شاید کتابی خاص را بخواند یا با استادی فرزانه آشنا شود که نگاه او را نسبت به زندگی و جهان هستی دگرگون سازد و مشکلات درونی اش را یکباره و برای همیشه خاتمه دهد.

چندین سال بود که هیچ معنا و هدفی در زندگی اش نداشت و تک تک ثانیه های زندگی اش، به کابوس تبدیل شده بود. در محل کار و خانه نیز با همه مشکل داشت و احساس سردرگمی می کرد.

اطرافیانش از جمله همکارانش، دوستان صمیمی اش و حتی اعضای خانواده اش نیز در زندگی احساس سردرگمی می کردند، انگار که از گذر ایام خسته شده بودند. به نظر می رسید همه ی اطرافیانش، پاک هوش و حواسشان را از دست داده بودند و جملگی هیچ هدف و معنایی در زندگی شان نداشتند.

از این رو جرئت نداشت به اطرافیانش درباره ی مشکلات و پرسش هایی که در سر دارد چیزی بگوید و ابراز کند که قصد دارد زندگی اش را تغییر دهد. او می دانست که آن ها حرفش را یک شوخی می پندارند و مسخره اش می کنند.